یک بسیجی دانش آموز
امید من به شما دبستانی ها است - امام رحمت الله علیه
| ||
تغییر مفهوم کودکی در دنیای امروزکودک دنیای خاص خود را دارد، دنیایی که جذابیت آن باعث می شود سینماگران بدان بعنوان سوژه ی فیلم سازی نگاه کنند. فیلم هایی که با نگاهی به دنیای کودک ساخته می شد نقش مهمی در تصویریسازی کودکان از خود داشت. کودکان با قهرمان کودک فیلم همزاد پنداری کرده و تاثیری که می گرفتند باعث ایجاد تغییراتی در زندگی آن ها می شد.
کودک عضوی از جامعه تعریف می شود که هنوز به دلیل عدم تجهیز به مهارت های اجتماعی مورد نیاز نقش ها، نقشی مؤثر در سازمان اجتماعی ندارد. به باور کارشناسان اگر چه این تعریف از مفهوم کودک، سنتی شمرده می شود، هنوز هم مهم ترین تعریف این مقوله است. تعاریف دیگر این مقوله، نگاه خاصی به مفهوم "کودکی" دارند که برداشت امروزی از مفهوم کودک و دوران کودکی را شکل می دهند. نگاه کنونی به کودک و دوران کودکی، رد شده از فیلتر نظریات علمی، دوران جنگ و تحولات رسانه ای است. بنابر این برای فهم این تغییر مفهومی و چگونگی شکل گیری آن، باید نگاهی به تاریخ انداخت. تاریخی که هر چند ممکن است به لحاظ تعداد سال ها گستره ی کمی را در بر گیرد اما از نظر مقدار تحولاتی که در آن اتفاق افتاده است شاید هیچ نظیری در تمام دوران زندگی بشر نداشته باشد. مفهوم کودکی و رسانه ها صنعت چاپ از میان تحولات بزرگ دوران مدرن، صنعت چاپ مفهوم کودکی را بیشتر از دیگر عوامل دچار تحول کرد. پیدایش صنعت چاپ، پایان دوران «کودکی» یا حتی «بزرگسالی» بیولوژیک است. با پیدایش این صنعت، کودک باید برای بزرگ شدن، خواندن و نوشتن بیاموزد، به جهان ادبیات نوشتاری و چاپی پا بگذارد. آموزش ببیند و تربیت یابد. در واقع با اختراع چاپ مقوله «کودکی» به یک نهاد اجتماعی تبدیل می شود. ماشین چاپ مهم ترین تحول رسانه ای را بوجود آورد و دوران زندگی بشر را به قبل و بعد از خود تقسیم کرد. قطعا کودکی نیز مفهومی بود که باید تغییر می کرد تا با سیر پیشرونده تکنولوژی هماهنگ شود و از جامعه بشری عقب نماند. ماشین چاپ ضرروت یادگیری خواندن و نوشتن را برای کودکان دو چندان کرد. یادگیری خواندن و نوشتن فعالیتی ذهنی بود و متمایز از کارهای بدنی همچون کشاورزی. بنابراین ذهن کودکان در مسیر رشد گام نهاد تا هر کدام از این کودکان خود در آینده منشا تحولاتی باشند که بر زندگی دیگران تاثیر بگذارد و بار دیگر مفهوم کودکی را در مسیر تغییر قرار دهد. ذهنی که در کودکی راه پر رنج آموختن را بر خود هموار می سازد و یاد می گیرد چگونه در دنیا بزرگسالان نقش ایفا کند، از همان کودکی یاد می گیرد که که خلاقیت های خود را به زبان روز بیان کند، به دیگران بفهماند و دنیای را تغییر دهد. سینما از همان سال های اولیه اختراع سینما، کودکان و دوران کودکی یکی از مهمترین موضوعات مورد توجه سینماگران بود. سینما و سینما گران، کودکان را از دو جنبه مورد توجه قرار می داند: مخاطب فیلم: مدتی پس از اختراع سینما و زمانی که سینماگران به وجه تجاری سینما پی بردند، از پدر و مادرها خواسته می شد که برای ورود کودکان شان به سینما بلیط تهیه کنند. این تصمیم بیش آنکه از جنبه تجاری مهم باشد از این نقطه نظر مهم است که پس از آن کودکان به عنوان یکی از گروه های سنی جامعه، دارای حقوق و تکالیفی شدند. البته چه قبل از این اتفاق و چه پس از آن، تغییرات در شخصیت و مفهوم کودک در حال شکل گیری بود چرا که کودکان به عنوان مخاطب، تحت تاثیر پیام هایی بودند که از فیلم ها دریافت می کردند. آن ها با تماشای فیلم ها یاد می گرفتند که چگونه در موقعیت های مختلف اجتماعی به ایفای نقش بپردازند. شدت تأثیر این فیلم ها از آن جهت بود که برای کودک، فیلم چیزی جز واقعیت نیست. به عبارتی کودک برای فیلم ها جنبه تصوری و خیالی قائل نیست، از نظر او آنچه که می بیند جزئی از زندگی واقعی است. تاثیر این فیلم ها زمانی بیشتر می شد که محتوای فیلم برای کودک جذاب و دارای کشش بود. موضوع فیلم: کودک دنیای خاص خود را دارد، دنیایی که جذابیت آن باعث می شود سینماگران بدان بعنوان سوژه ی فیلم سازی نگاه کنند. فیلم هایی که با نگاهی به دنیای کودک ساخته می شد نقش مهمی در تصویری سازی کودکان از خود داشت. کودکان با قهرمان کودک فیلم همزاد پنداری کرده و تاثیری که می گرفتند باعث ایجاد تغییراتی در زندگی آن ها می شد. اختراع تلویزیون و تاثیرات آن از میان اختراعات قرن بیستم، تلویزیون به گونه ای مضاعف و خاص بر زندگی کودکان و مفهوم کودکی تاثیر گذارد. آن ها بدون آنکه از خانه بیرون روند و در یک فعالیت اجتماعی (همچون فیلم دیدن در سینما) مشارکت جویند برنامه هایی را که مورد علاقه شان بود از تلویزیون تماشا می کردند. تاثیری که کودک از تلویزیون می پذیرد محصول عوامل مختلفی است. نوع تصویرپردازی تلویزیون از کودک، میزان تعاملات اجتماعی کودک، نوع برخورد پدر و مادر با او و ... برخی از این عوامل اند. پس از همه گیر شدن تلویزیون، تاثیرات آن بر روی کودک به قدری زیاد بود که عده ای از کارشناسان از آن به عنوان «زوال دوران کودکی» یاد کردند. تلویزیون مرزهای میان کودکی و بزرگسالی را مخدوش کرد و این دو عالم را با هم در آمیخت. در جامعه و فرهنگ مبتنی بر تلویزیون، سلسله مراتب آموزشی و اصول اطلاع رسانی ویران شده است. کسی که در مقابل تلویزیون قرار دارد یک بیننده و تماشاچی است نه یک خواننده. آن چه این تماشاچی می بیند تصاویری است متحرک و در حال تغییر که گاه تا 1200 تصویر در ساعت می رسد. تلویزیون افق اندیشه را بالا نمی برد چرا که ساختار آن چنین اقتضایی ندارد. تلویزیون پیام ها و اطلاعات خود را در شکل و ساختاری پخش می کند که برای همه کس و در همه حال قابل دریافت است و این بدان معناست که تقسیم بندی ها و ملاک هایی برای جدا کردن «کودک» از بزرگسال وجود ندارد. ماهواره و اینترنت اینترنت به عنوان یک پدیده جهان شمول، امکان و فرصتی برای کاربران فراهم می کند که بتوانند تمام اطلاعات و خدمات مورد نیاز خود را در هر زمان، هر کجا و به هر میزان که بخواهند، دریافت کنند. در جهان امروز، فرهنگ رسانه ای با برتری رسانه ی اینترنت، فراگیرترین و مسلط ترین فرهنگ تاثیرگذار در جامعه است. طبیعتا مفهوم «کودکی» یکی از مفاهیم متاثر از این فرهنگ است. در اینترنت هیچ کنترلی بر محتوای ارائه شده و جود ندارد و حتی در بسیاری از کشورهای پیشرفته ی دنیا والدین نمی دانند چگونه بر فرزندانش در استفاده از اینترنت کنترل داشته باشند. مهارت کودکان امروز در استفاده از اینترنت باعث می شود بتوانند به هر گونه محتوایی دسترسی داشته باشند. در واقع آن ها قبل از اینکه به سن مطلوب و مشخص برای دست یابی به یک مطلب برسند در اینترنت بدان دسترسی پیدا می کنند. رها شدن از زمان و مکان، به هم ریختن برنامه ها و در نتیجه نظم مسلط بر برنامه ها، اعتیاد به فضاهای خاص اینترنتی و نهایتا جداشدن از واقعیت، مهم ترین تحولی است که امروزه مفهوم «کودکی» با آن روبروست. ماهواره دیگر رسانه ی مهم عصر انفجار اطلاعات است. خانواده هایی که این رسانه را در اختیار دارند اطلاعات و آگاهی بیشتری نسبت به دیگر خانوداه ها دارند. آن ها برای پر کردن اوقات فراغت خود امکان انتخاب های بیشتری دارند. طبیعتا فرزندان چنین خانواده هایی وقت بیشتری را با رسانه می گذرانند. ماهواره گرایش به جهان وطنی نگریستن را بیشتر می کند و این گرایش از همان اوان کودکی شکل می گیرد. آن ها از همان ابتدای کودکی آرزوهای بزرگسالانه در خود پرورش می دهند و به دنبال کسب تجربه های جدید هستند. بین کودکانی که مرتبا از ماهواره استفاده می کنند و آن هایی که استفاده نمی کنند، تفاوت های فاحشی وجود دارد؛ شکاف های مذهبی، تغییر نگاه به مقوله ی مصرف، تفاوت نگاه به مسئله ی جنسیت از جمله ویژگی هایی است که در کودکان به وجود می آید و تقویت می شود. جمع بندی گاه تأثیر محصولات رسانه ای از حد تقلید آنی فراتر می رود و مدت ها زندگی فرد را دگرگون می کند و ساخت شخصیتی او را پایه ریزی می نماید یا تغییر می دهد، چرا که رسانه ها، خواسته ها، آرزوها و احساسات انسان را نمایش می دهند. طبق تحقیقات، تأثیرپذیری کودکان هشت تا یازده سال بسیار شدید است. کودک به فیلم دل می بندد، فعالانه در ماجراهای آن شرکت می کند، دنبال وقایع را با ذهن خلاق خود حدس می زند و با قهرمانان فیلم - خصوصاً شخصیت های محبوبش- منطبق می شود. به نظر دیدبان در این سنین قهرمانان فیلم از نظر کودک قوی ترین انسان ها هستند. کودک آنچه را می بیند چیزی جز واقعیت نمی داند. آنچه مهم است اتفاقات و آدم هاست: این که هنرپیشه چه کار می کند و در برخورد با ماجراها چه واکنش هایی از خود بروز می دهد. این ها جریانات رسانه ای است که باعث شده «کودکی» در حال حاضر مفهومی متفاوت از گذشته داشته باشد [ سه شنبه 93/8/20 ] [ 12:16 عصر ] [ SABER ]
[ نظرات () ]
پی نوشت 1-جزئیات بیشتر در بخش روش شناسی این گزارش گنجانده شده است. 2-به منظور تعیین گروه های مجزا بر مبنای 16 مورد که مربوط به باورهای در مورد عوامل موفقیت و نیاز ایران به تغییر بود از ابزارهای تجزیه و تحلیل خوشه ای استفاده شد. به معنی شناسایی مجزا تجزیه و تحلیل خوشه ای استفاده شد. در معتبر ترین شکل چهار گروه ایجاد شد. نتایج تجزیه و تحلیل نشان داد که گروه ها به طور اساسی در عواملی چون اعتماد به حکومت، اعتماد به رسانه ها، درک از حقوق بشر و آزادی بیان و عدالت در ایران متفاوت هستند. 3- برای تعریف هریک از معیار های استفاده شده در این پژوهش به بخش روش شناسی همین گزارش مراجعه کنید. 4-برای مثال، به این منابع در آدرس های ذیل الذکر مراجعه کنید: Social rules clash with reality for Iran’syouth. Reuters. 6 October 2011. Available online: http://www.reuters.com/article/2011/10/06/us-iran-youthidUSTRE7951Y720111006, and Despite prohibitions on women’s dress and make-up. ABCNews. 20 February2012. Available online: http://abcnews.go.com/WNT/story?id=131514&page=2. 5-به عنوان مثال یک گزارش از Prince’s Trust در سال 2011 نشان داد که از اولیت ها و اهداف اکثریت قاطعی از جوانان انگلیسی برای زندگی آینده پیدا کردن یک شغل خوب و درآمد برای تامین خانواده است. (http://www.princestrust.org.uk/about_the_trust/what_we_do/research/broke_not_broken/download_the_reort/report_page.aspx). 6- در ایران خدمت سربازی برای مردان از ابتدای 18 سال اجباری است. البته دانش جویان تا زمان اشتغال به تحصیل معاف هستند. 7- این انتخاب های زندگی به وسیله محدودیت های اقتصادی و دیگر تغییرات اجتماعی شکل گرفته در سه دهه گذشته در ایران بر دو پدیده ی دیگر اثر گذار بوده است. اول، ایجاد فاصله ای میان تعداد دانشجویان مرد و زن است، که در سال 2001 برای اولین بار تعداد دانشجویان زن بیش از مرد شد و این روند اکنون به جایی رسیده است که 60درصد دانشجویان ایرانی را خانم ها تشکیل میدهند. دوم، سن ازدواج در ایران به سرعت در حال افزایش است. براساس آخرین گزارش میزان مردان مجرد در سنی مابین 25-29 سال از 21درصد در سال 1986 به 36درصد در سال 2006 افزایش یافته است؛ و این نسبت در دوره ی مشابه در بین خانم ها از 14درصد به 24درصد افزایش یافته است. 8-مهم است که در اینجا تاکید کنیم که پاسخ دهندگان مجبور به انتخاب یک گزینه نبودند. و آنها به صورت تشریحی به این سوال پاسخ دادند و دو مورد که بیش از همه توسط جوانان نوشته شد در این گزارش ذکر شد. 9-از پاسخ دهندگان سوال نشد که آیا به طور موقت مایل به ترک ایران هستند و یا برای همیشه. 10-در میان 5 گزینه که در آن گزینه ی یک به معنی «کاملا مخالف»، و گزینه5 به معنی «کاملا موافق» است، شما با این جمله چقدر موافق یا مخالف هستید: «حقوق بشر در کشور من رعایت و حمایت می شود.» 11-همچنین بعضی از مطالعات قبلی که بر ایران تمرکز کرده بودند نیز اشاره کرده اند که در ایران بیشتر به دنبال تغییر اقتصادی هستند تا تغییر در رژیم. برای مثال مراجعه کنید به: Democracy Digest (2012). Iran’s GreenMovement – lying low or at a dead end? Available online: http://www.demdigest.net/blog/?s=IranE2 80 99s+Green+Movement. 12-برای مثال مراجعه کنید به: Foreign Policy Centre (2012). Iran Human Rights Review: Youth. Available online: http://fpc.org.uk/ fsblob/1482.pdf. 13- 69درصد از غیر سنت گرایان، -در مقایسه با66درصد از گروه میانه و 54 و 49 درصد از گروه های محافظه کار و محافظه کار افراطی- در منزل و یا از طریق تلفن همراه به اینترنت دسترسی دارند. 29 Sreberny, A. and Khiabany, G. (2010). Blogistan: the internet and politics in Iran. London: I.B. Tauris. 14- در اینجا مهم است که اشاره کنیم که سوال در مورد اینکه از چه منبع خبری استفاده می شود از سوال در مورد اینکه چه میزان و با چه تناوبی به منابع رجوع می شود به صورت جداگانه انجام گرفت. عبارت سوال به اینگونه بود: مردم از منابع خبری متنوعی برای کسب اخبار و اطلاعات استفاده می کنند. در مورد هریک از این منابع – اگر از آنها استفاده می کنید- لطفا بگویید که چند وقت یکبار به آن رجوع می کنید. منابع و مآخذ: 1- Kull, S., Ramsay, C., Weber S. and Lewis, E. (2010). An Analysis of Multiple Polls of the Iranian Public. Available online: http://www.worldpublicopinion.org/pipa/pdf/ feb10/IranElection_Feb10_rpt.pdf. 2-UNICEF (2011). The State of the World’s Children 2011. Available online: http://www.unicef.org/sowc2011/pdfs/ SOWC-2011-Main-Report_EN_02092011.pdf. pipa/pdf/may09/IranianPublic_May09_rpt.pdf. 3- Varzi, R. (2006). Warring Souls: Youth, Media and Martyrdom in Post-Revolution Iran. London and Durham: Duke University Press (p. 203). 4-Terror Free Tomorrow (2009). Results of a New Nationwide Public Opinion Survey of Iran before the June 12, 2009 Presidential Elections. Available online: http://www.terrorfreetomorrow.org/upimagestft/TFT 20Iran 20 Survey 20Report 200609.pdf. 5-Harrison, F. (2007). Huge cost of Iranian brain drain”. BBC News. Available online: http://news.bbc.co.uk/1/hi/world/ middle_east/6240287.stm. 6- Human Rights Council (2012). Report of the SpecialRapporteur on the situation of human rights in the Islamic Republic of Iran. Available online: http://daccess-dds-ny.un.org/doc/UNDOC/GEN/G12/114/12/PDF/G1211412.pdf?OpenElement. 7-Human Rights Watch (2012). World Report 2012: Iran. Available online: http://www.hrw.org/world-report-2012/ world-report-2012-iran. 8- Reporters Without Borders. Press Freedom Index. Available online: http://en.rsf.org/. 9- Amnesty International (2012). Iran: New report findssurge in repression of dissent. Available online: http://www.amnesty.org/en/news/iran-new-report-finds-surgerepression-dissent-2012-02-28. 10- Richman, A., Nolle, David B. and Assal El, Elaine (2009). Iranian Public Is Not Monolithic: Iranians Divide Over Their Government, But Unite on Forgoing Nuclear Weapons. Available online: http://www.worldpublicopinion.org/ pipa/pdf/may09/IranianPublic_May09_rpt.pdf. 33 Young Publics Research Paper Series | No.1 - Iran | May 2013 11- Richman, A. (2010). Post-Election Poll in Iran Shows Little Change in Anti-Regime Minority. Available online: http://www.worldpublicopinion.org/pipa/articles/ brmiddleeastnafricara/653.php. 12- Small Media (2012). A New Era for Iran’s Conservative Bloggers: Filtering, Detention, Prison. Available online: http://storify.com/smallmedia/a-new-era-for-iran-sconservative-bloggers-filteri. 13- Abdo, G. Iran’s nuclear resistance. The Middle East Channel. 25 October 2012. Available online: http://mideast.foreignpolicy.com/posts/2012/10/25/irans_nuclear_resistance 14- Kull, S., Ramsay, C., Weber S. and Lewis, E. (2010). An Analysis of Multiple Polls of the Iranian Public. Available online: http://www.worldpublicopinion.org/pipa/pdf/feb10/IranElection_Feb10_rpt.pdf. 15- Terror Free Tomorrow (2009). Results of a New Nationwide Public Opinion Survey of Iran before the June 12, 2009 Presidential Elections. Available online: http://www.terrorfreetomorrow.org/upimagestft/TFT 20Iran 20Survey 20Report 200609.pdf. 16- RAND Corporation (2011). What Do Iranians Think? Available online: http://www.rand.org/content/dam/rand/ pubs/technical_reports/2011/RAND_TR910.pdf. 17- Schwartz, H. Schwartz’s (1992) Universals in the Content and Structure of Values: Theoretical Advances and Empirical Tests in 20 Countries. Available online: http://infolab.stanford.edu/~jure/pub/misc/darja_clanek.pdf. [ سه شنبه 93/8/20 ] [ 11:42 صبح ] [ SABER ]
[ نظرات () ]
دگرگون ساختن ایران یافته کلیدی جوانان حمایت شدیدی از تغییر دادن تفکر در ایران را نشان دادند، اما تعداد کمی از آنان اعتقاد داشتند که حکومت مایل به همکاری با مردم در این تغییر باشد. قطع نظر از کسانی که معتقدند که (دیگرانی) مسئول وضعیت اسفناک اقتصادی ایران هستند، جوانان ایرانی باور دارند که این کشور برای تامین آینده خود نیاز به تغییر دارد. دو سوم از گروه غیرسنت گرایان و محافظه کاران و سه چهارم از گروه معتدلان موافقند که ایران نیاز به اقتباس روشهای جدیدی از تفکر دارد. حتی در میان محافظه کاران افراطی نیز- که بیش از همه سنت گرا و محافظه کار و پیرو اجتماع هستند- بیش از یک سوم از این عقیده حمایت می کنند (نگاره 11 را ببینید) به هر حال، ماهیت و مسیر تغییری که جوانان بدان دعوت می کنند واضح نیست. داده های این بررسی اشاره دارد که روی هم رفته، جوانان برای تغییری می کوشند که اقتصاد ایران را بهبود بخشد، برای جوانان تحصیلات، شغل و آینده شغلی بهتری فراهم کند، و به طور کلی در بهبود دادن به زندگی آنها کمک کند. تغییرات با ماهیت سیاسی روی هم رفته کمترین اهمیت را دارند، اگرچه به نظر می رسد که بیش از همه گروه غیرسنت گراها بر چنین تغییراتی صحه می گذارند. سرانجام، همچنین کاملا مشخص نیست که جوانان چه کسی را برای ایجاد چنین تغییراتی مسئول می بینند. درحالی که تعداد زیادی از کارشناسان بین المللی اشاره داشته اند که هیچ تغییری از داخل در ایران نیاز نیست، این یافته ها نشان داد که فقط اقلیتی از جوانان ایرانی (42درصد) برای زمان حال اعتقاد دارند که شهروندان یکی از کسانی هستند که قدرت فراهم کردن چنین تغییراتی را دارند. عادات رسانه ای و ارتباطاتی در این قسمت در مورد الگوهای استفاده از رسانه ها توسط جوانان و اعتماد آنان به پایگاه های رسانه ای مختلف سنتی و جدید، بحث شده است. الگوی های استفاده از رسانه ها یافته کلیدی رسانه های سنتی به عنوان منبع اصلی اخبار و اطلاعات برای جوانان ایرانی باقی مانده است، اما اینترنت، بلاگها، و رسانه های اجتماعی نقش مهمی علی الخصوص برای لیبرال ترین گروه، ایفا می کنند. ایران یک جامعه تلویزیونی است، (به این معنا که) تقریبا همه ی خانواده های معمولی تلویزیون دارند و به صورت هفتگی تلویزیون تماشا می کنند، استفاده از رادیو اندک است و استفاده از تکنولوژی های جدید –مخصوصا در میان جوانان- رو به افزایش گذاشته است. تلویزیون همچنین منبع اصلی اخبار و اطلاعات است، در حالی که رادیو و رسانه های جدید اصولا برای تفریح، موزیک و ارتباطات اجتماعی(socialising) استفاده می شوند. همانند گرایش های سیاسی و اجتماعی، الگوهای استفاده از رسانه ها برای اخبار و اطلاعات نیز در بین گروه های جوانان بسیار متفاوت است (نگاره 13 را ببینید) در ابتدا جوانان متعلق به گروه غیر سنت گرا ها، روی هم رفته بیش از همه از رسانه ها استفاده می کردند، آنها اخبار و اطلاعات را از هر دوی رسانه های سنتی و جدید دریافت می کردند. در ثانی، گروه غیر سنت گراها همچنین بیش از همه بر رسانه های جدید یعنی، بلاگها، شبکه های اجتماعی و اینترنت برای اخبار و اطلاعات متکی بودند. در حالی که بخشی از این مطلب به خاطر دسترسی خانگی بهتر این گروه به اینترنت است (11)، این اطلاعات همچنین اشاره دارد که این استفاده بیشتر مرتبط با نبود آزادی بیان در فضای واقعی برای آنهاست. در ثالث، گروه معتدلان و مخصوصا گروه های محافظه کار و محافظه کاران افراطی، اعتماد بسیار بیشتری را به رسانه های سنتی مخصوصا بر شبکه های تلویزیون داخلی دارند. بعضی از کارشناسان اشاره کرده اند که در ایران جوانان بسیاری وجود دارند که در فضای وب فعالیت های سیاسی دارند.(12) به هر حال «بررسی جوامع جوان» نشان داد که وقتی که صحبت از استفاده از رسانه های جدید به دنبال اخبار و اطلاعات پیش می آید، این استفاده در میان گروه های محافظه کار به اندازه گروه های لیبرال تر شایع نیست. (13) سرانجام، همچنین مهم است که اشاره کنیم که، علی رغم اینکه استفاده از رسانه های جدید روی هم رفته رو به افزایش گذاشته است، مکالمات شفاهی هنوز دارای نقش مهمی در اخبار و اطلاعات جوانان است. حدود سه چهارم از جوانان ایرانی بیان کرده اند که برای کسب اخبار و اطلاعات به دوستان و خانواده (به صورت هفتگی) توجه می کنند. اعتماد به رسانه یافته کلیدی جوانان میانه و محافظه کار اعتماد بیشتری به رسانه های ملی دارند، در حالی که لیبرال ها اعتماد بیشتری را نسبت به اینترنت احساس می کنند. الگوی اعتماد به رسانه ها به طور کلی از الگوهای استفاده از رسانه ها تبعیت می کند. رسانه های سنتی به صورت قابل ملاحظه ای مورد اعتماد تر از منابع رسانه ای جدید به حساب می آیند. این مطلب تا اندازه ای به بسامد استفاده از این رسانه ها وابستگی دارد و می توان گفت که هر چه میزان استفاده از این رسانه های جدید بیشتر شود، اختلاف فروان میان اینترنت، بلاگها و شبکه های اجتماعی با رسانه های سنتی از حیث قابل اعتماد بودن کمتر می شود. هم راستا با اعتماد نسبتاً قوی به نهادهای حکومتی، بیشتر ایرانیان همچنین اظهار داشتند که اعتماد بیشتر بر اطلاعاتی که توسط رسانه های حکومتی ارائه می شود- نسبت به اطلاعات فراهم شده توسط منابع خارجی- دارند. تنها گروه غیرسنت گراها با این الگو (که توسط بقیه اجرا می شد) انطباق نداشت. این گروه اعتماد بیشتری را به اینترنت نسبت به رسانه های سنتی داشت، و همچنین اظهار داشتند که به میزان یکسان نسبت به منابع خارجی و رسانه های داخلی اعتماد دارند. ملاحظات نهایی بر مبنای یافته های اساسی تحقیق «بررسی جوامع جوان» ملاحظات زیر به سیاست گذاران و اعضای جامعه بین المللی علاقمندان به رابطه با جوانان ایران پیشنهاد می شود: نگرش های متضاد ابتدا باید پذیرفت که جوانان چیزی بیش از صرفا یک طبقه ی سنّی هستند. این مطلب برای تایید این نکته که: -جوانان در ایران یک گروه به هم پیوسته نبوده و در عوض متضمن طیفی از نگرش ها و ایده های متفاوت، با سبک زندگی های مختلف هستند- مهم است. تلاش ها برای ارتباط گرفتن با جوانان ایرانی وقتی بیش از همیشه موثر خواهد بود که آنها به علائق خاص و نیازهای مختلف گروه های جوانان توجه نشان دهند و به همه آنها به صورت یک گروه عمومی همگن نگاه نکنند. مشغولیت های استراتژیک درثانی، باید پذیرفت که مشغولیت های استراتژیک مربوط به مهمترین مسائل و موضوعات برای جوانان می شود، در مورد ایران، برای اکثریتی از جوانان این موضوعات کلیدی شغل، آینده شغلی و چالش های اقتصادی است، که این موارد (برای جوانان) مهمتر از مسائل سیاسی است. نقش نهادهای تاثیرگذار در ثالث، نقش نهادهای تاثیرگذار، مثل خانواده، اعتقادات و آموزش در زندگی جوانان ایرانی شایان توجه است، در ایران، خانواده و اعتقادات به عنوان محرک اصلی بر اکثر جوانان (در اموری از قبیل اینکه) چگونه جوانان تصمیمهای زندگی شان را اولویت بندی و ارزیابی می کنند باقی مانده است، همچنین تاثیر بسزایی در رفتارهای آنان برای کسب اخبار و اطلاعات و همچنین مشارکت در اجتماع و روابط عمومی دارد. همچنین سطح تحصیلات، نقشی کلیدی و تمایزدهنده و تاثیری بسیار قوی، بر جوانان در مورد ارزش های شخصی، گرایشات و رفتار جوانان(که در ضمن ارزش های شخصی قرار دارد) دارد. زمینه فرهنگی رابعا، باید توجه داشت (تضمین کرد) که در استراتژی برقراری رابطه با جوانان ایرانی اثر زمینه های فرهنگی بر فهم برخی مفاهیم خاص اجتماعی و سیاسی مانند «حقوق بشر» و «آزادی بیان» را در نظر بگیرد. ادراک این قبیل مفاهیم در جوامع مختلف می تواند تا میزان نسبتا زیادی وابسته به شرایط اجتماع و فرهنگ باشد، و بنابرین امکان دارد که این قبیل ادراکات تا میزان نسبتا زیادی بین گروه های مختلف جوانان در کشورها، به میزان قابل توجهی متفاوت باشد. آزادی بیان و استفاده از رسانه های آنلاین خامسا، استفاده ی بهینه از رسانه های آنلاین (معمولا) در جهت کمک به حمایت از آزادی بیان می باشد. در ایران، دسترسی بیشتر و استفاده حجیم تر از رسانه های آنلاین، قرین با احساس قوی تر نسبت به آزادی بیان است. رسیدگی به دسترسی بیشتر به پایگاه های دیجیتال برای جوانان، برای تقویت کردن اعتماد آنها به توان بیان عقایدشان است. میل به تغییر سرانجام، میل قوی به تغییر در ایران شاید تماما به علت چالش های سیاسی نباشد. هر چند که احتمالا مولفه تغییر در تفکر نقش قوی تری را نسبت به چالشهای اقتصادی ایفا می کند، اما این محرکه ها بیشتر مربوط به زندگی شخصی و (مشکلات در) نیازهای اساسی زندگی روزانه مثل کمبود شغل و نقصان آموزش و پرورش و نگرانی برای مسیر و آینده شغلی است. روش شناسی (روش پژوهش) «بررسی جوامع جوان ایران»، یک بررسی بر مبنای مطالعات ملی است، که (نمونه ی مورد آزمایش آن) 1002 نفر از جوانان مابین 16 تا 25 سال ساکن ایران بود. نمونه گیری با توجه به سرشماری سال 2006 ایران انجام گرفت. مصاحبه ها از طریق تلفن و به وسیله ی تحقیقات ka انجام گرفت. مصاحبه ها توسط مصاحبه کنندگان فارسی زبان اجرا شد. همه ی مصاحبه ها در مابین 15 مارس تا 29 آوریل 2012 انجام گرفت. برای اطمینان یافتن از این مسئله که نمونه آماری ما استاندارد بوده و همه ی جوانان حتی آنها که در منزل تلفن ثابت ندارند و یا ترجیح می دهند که تنها از تلفن همراه استفاده کنند، (سهمی در نمونه ی آماری داشته اند) دو شکل نمونه گیری پذیرفته شد و نیمی از مصاحبه ها با تلفن ثابت بود و نیمی دیگر با تلفن همراه. پاسخ دهندگان به صورت تصادفی انتخاب شدند. برای اطمینان داشتن از مصاحبه ها فقط یک نفر به واسطه ی خانواده اش مصاحبه شد. میزان پاسخ گویی بررسی جامع – از موردهایی که از هر خانواده یک مصاحبه به ثمر نشست- 38درصد بود. همچنین بسیار شایان توجه است که میزان پاسخ گویی شهر به شهر متفاوت بود، همچنین بین گروه های مختلف جوانان – جمعیتی یا اجتماعی- متفاوت بود. در دیگر بررسی های تلفنی اخیر نیز میزان پاسخ گویی متفاوت بود: بررسیWorldPublicOpinion. Org در سال 2009 میزان پاسخ گویی را 34.8درصد اعلام کرد، بررسی پویش جهانی ( Globescan’s ) (14) در سال 2009 با میزان پاسخ گویی 68درصد انجام شد، بررسی موسسه TomorrowTerror Free در سال 2009 نیز به میزان 57.8درصد مشارکت در پاسخ گویی داشت و مطالعه ی RAND Corporation در سال 2009 نیز از مشارکت در پاسخ گویی 65درصد برخوردار بود. قبل از شروع کار اجرایی، حدود 30 مصاحبه اجرا شد تا اطمینان حاصل شود که پرسشنامه ها در حد قابل قبول هستند و آنچه برای یک یک پرسشنامه ی خوب لازم است را فراهم می کنند. همه ی سوالات از لحاظ وضوح و متناسب بودن با فرهنگ پاسخ دهندگان بررسی شدند، تا اطمینان حاصل شود که سوالات به آسانی قابل فهم هستند و به میزان لازم با زمینه ی (فرهنگی) ایرانیان هماهنگ هستند. در مرحله ی نهایی بررسی، 5درصد از مصاحبه ها برگشت داده شدند. و 15درصد اضافی از مصاحبه ها توسط سرپرستان مصاحبه گران دوباره وارسی و اجرا شد، تا مصاحبه های ضبط شده و مصاحبه های زنده باهم مقایسه شوند. همچنین داده های نهایی، به جهت (تشخیص میزان) ثبات پاسخ ها و تعیین میزان عدم پاسخگویی در هر زیر گروه دومرتبه بررسی شدند. همچنین باید خاطر نشان کرد که پاسخ دهندگان اختیار داشتند که در صورت عدم تمایل هر سوالی را بی پاسخ بگذارند. اما به هر حال تعداد کسانی که به سوالی پاسخ ندادند – حتی سوال های حساس و مهم- بسیار اندک (کمتر از 3درصد) بود. مجموعه ی داده های نهایی – برای دستیابی به تقسیم شهری/ روستایی- بر اساس شهری یا روستایی بودن (پاسخ دهندگان) تقسیم بندی شد. میزان اشتباه در این پژوهش 3.1درصد بود. مشخصات ارزشهای شخصی کاوش در (چگونگی فرایند) گزینش ارزش های شخصی در این تحقیق با توجه به مقاله ی مشهور Shalom H. Schwartz (1992) در حوزه ی مضمون و ساختار ارزش ها انجام شد: توصیه های نظری و آزمایشهای تجربی در 20 کشور. در این بررسی ارزشهای زیر یافت شدند: سنن ملی (و مذهبی)، همرنگی با جماعت، خود فرمانی (استقلال)، تحرک، سخاوتمندی و قدرت. این ارزشها در عبارت تالی بررسی می شوند: سنن ملی (و مذهبی) پیروی از سنن مذهبی برای من بسیار مهم است. همرنگی با جماعت بزرگترها در جامعه برای من بسیار اهمیت دارند. خود فرمانی من بیشتر ترجیح می دهم که خلاق (کارآفرین) باشم تا کارمند و یا کارگر من مایل ترم که به تنهایی کار کنم تا با دیگران این مهم است که من در زندگی ام تصمیمات خودم را – آزاد از تاثیر دیگران- به کار ببندم. تحرک یک زندگی هیجان انگیز برای من مطلوب تر از یک زندگی مطمئن است. سخاوتمندی من بیش از اینکه به شادکامی خود فکر کنم به خرسندی دیگران می اندیشم. قدرت برای من حائز اهمیت است که بتوانم بر عقاید دیگران تاثیر گذار باشم. [ سه شنبه 93/8/20 ] [ 11:41 صبح ] [ SABER ]
[ نظرات () ]
حقوق بشر یافته کلیدی اکثریت ایرانیان اظهار داشتند که حقوق بشر در ایران رعایت می شود: تنها لیبرال ترین گروه بود که احساس می کرد که حقوق بشر به اندازه کافی در ایران رعایت نمی شود. چندین سازمان بین المللی اشاره داشتند که حقوق بشر پس از به ریاست جمهوری رسیدن آقای احمدی نژاد و علی الخصوص پس از سرکوب اعتراضات ضدحکومت، وضعیتی بسیار وخیم تر پیدا کرده است. به عنوان مثال گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در سال 2011 از افزایش هشدار دهنده اجرای حکم اعدام از زیر 100 نفر در سال 2005 به 670 نفر در سال 2011 خبر داد. همچنین سازمان های دیگری مانند «ناظر حقوق بشر» گزارش دادند که توجه و نظارت دولت بر فعالیت های جامعه مدنی، فعالان حقوق بشر، دانش جویان و روزنامه نگاران بیشتر شده است. از دیگر سوی، به نظر می رسد که ایرانیان جوان، در مورد این موضوعات دچار دسته بندی هستند. به نظر می رسد که ناامیدی به همراه احساس فقدان حمایت از حقوق بشر، در میان لیبرال ترین جوانان ایران «غیر سنت گرا ها» متمرکز شده است که فقط یک چهارم از آنها فکر می کردند که حقوق بشر در ایران به حد مطلوب مورد حمایت قرار می گیرد. در مقابل، بیش از نیمی از گروه میانه رو که معتدل نام گذاری شدند، و همین طور دو سوم از سنت گرا ها و سنت گرایان افراطی اظهار داشتند که نگرانی بسیار اندکی در مورد تخطی از حقوق بشر (در ایران) دارند. (نگاره 7 را ببیندید) به علاوه، هر چند میزانی از این اختلاف از عقاید مختلف نشات می گیرد، اما بخشی از آن نیز از تفاوت در فهم معنی حقوق بشر ناشی می شود. اگر چه در این بررسی از همه ی پاسخ دهندگان سوالات دقیقا مشابهی پرسیده شد اما فهم آنها از محتوای حقوق بشر و این که این کلمه چه وقت مفهوم می یابد در میان گروه های مختلف متفاوت بود. این تفاوت در فهم احتمالا ریشه در تفاوت های موجود در عقبه تحصیلی و همین طور اختلاف در اولویت بندی ارزش ها داشته است. آزادی بیان یافته کلیدی حدود یک سوم از جوانان ایرانی اظهار داشتند که آزادی بیان در جامعه شان محدود و در مضیقه است و آنها احساس می کنند که نمی توانند عقایدشان را در ملا عام و (آزادانه) در جامعه بیان کنند. همانند حقوق بشر، به طور کلی مساله آزادی بیان در ایران مدت ها برای موسسات جهانی نگران کننده بوده است. آزادی بیان و آزادی مطبوعات مخصوصا بعد از انتخابات ریاست جمهوی (88) کاهش یافت، که نتیجه آن این بود که اسم ایران به عنوان یکی از 5 کشور اول از لحاظ کمترین میزان آزادی مطبوعات – در سال های 2009،2010،2011- در فهرست این کشورها ثبت شود. در ابتدای سال 2012 سازمان عفو جهانی (Amnesty International) گزارش داد که سرکوب آزادی بیان انتخابات مجلس -مارس 2012 - بیشتر از هر وقتی شدت گرفته است. این سازمان به موجی از دستگیری حقوق دانان، دانشجویان، روزنامه نگاران، فعالان سیاسی و نزدیکانشان، همانند اقلیت های مذهبی و قومی، سینما گران و افرادی که دارای روابط خارجی بودند خصوصا در میان رسانه ها اشاره می کند. (10) به طور کلی در این مساله نیز مانند مساله حقوق بشر دیدگاهای متعارضی میان جوانان ایرانی وجود دارد. اولا، «بررسی جوامع جوان» نشان داد که وقتی که مسئله آزادی بیان پیش می آید بیشتر جوانان تفکیکی کامل بین حیطه شخصی و حیطه عمومی – محیط خانواده و یا گروه های دوستی صمیمی- قائل هستند و این مطلب یک عامل اساسی برای بیان کردن عقایدشان است. ثانیا، از دیگر سوی، یک سوم از جوانان ایرانی (به صورت دقیق تر 29درصد از کل)، احساس می کنند که توانایی آنها در بیان نظراتشان در اجتماع محبوس شده و از میان رفته است. این مطلب مخصوصا برای گروه غیر سنت گرا صدق می کند که بیش از نیمی از آنها احساس می کنند که نمی توانند عقایدشان را آزادانه در اجتماع بیان کنند (نگاره 8 را ببینید). این مطلب تعجب آور نیست چرا که گروه غیر سنت گرا به احتمال بیشتر همانهایی هستند که با نگرش ها و بیان نظراتشان مسئولین حکومتی را به چالش می کشند. در این بررسی، درجه بالایی از نارضایتی از حکومت در بین این گروه از جوانان مشاهده شد، که از دلایل مختلفی نشات می گرفت؛ به عنوان مثال عده ی زیادی به خاطر بی اعتمادی به نهادهای دولتی، و این عقیده جدی که دولت نماینده ی انتخاب (رای) آنها نیست، و عدم اطمینان به سودمندی سیاست های کشورشان، از حکومت ناراضی بودند. تعداد زیادی از ایرانیان جوان که احساس می کردند که آزادی بیان آنها در مضیقه است به فضای مجازی روی آوردند. با وجود نظارت و سانسور فزاینده حکومت، وبلاگ ها و شبکه های اجتماعی نسبت به جهان واقعی-هنوز می توانند گمنامی بیشتری را برای کاربرانشان فراهم کنند و تریبونی را برای جوانان فراهم آورند که (عقاید و احساسات) خودشان را آزادانه تر بیان کنند. در نتیجه، تعداد بیشتری از جوانان احساس می کنند که حق آزادی بیان آنها محدود شده است، برای همین احتمال بیشتری دارد که از شبکه های آنلاین برای اعمال حق آزادی بیان خود استفاده کنند. همچنین این مسئله ممکن است، یکی از دلایل استفاده بیشتر گروه غیر سنت گرا – کسانی که بیشترین از همه معتقد به کمبود آزادی بیان هستند- از شبکه های اجتماعی و بلاگ ها و به طور کلی از اینترنت باشد. اعتماد به رژیم یافته کلیدی نهادهای سیاسی از میزان بالایی از اعتماد در بین جوانان ایرانی (مگر گروه جوانان لیبرال)، برخوردارند. این گروه لیبرال همچنین کمتر از همه دولت فعلی را نماینده خود می دانند و همین طور کمترین اعتماد را نسبت به سودمندی سیاست های آن دارند. در سال 2008، موسسه افکار عمومی جهان(World Public Opinion) ، یک بررسی در مورد جامعه عمومی ایرانیان انجام داد که نتایج آن نشان دهنده ی این موارد بود: «محافظه کاران و عناصر میانه روی کل جمعیت ایران، حمایتی سرسختانه از دولت ملی خود دارند، و از سوی میزان فراوانی از بدبینی نسبت به حکومت از جانب اصلاح طلبان وجود دارد». بررسی بعدی در سال 2009 تصویر مشابهی را به نمایش گذاشت، که مشخص می ساخت که سرکوب جنبش سبز در سال 2009 اثر اندکی در مرعوب ساختن مخالفان رژیم داشته است و تغییراتی حداقی در درصد کسانی که دائما از حکومت خود ابراز نارضایتی می کنند ایجاد کرده است. با وجود اختلافاتی در نمونه، زمان و بیان سوالات، توافق و هماهنگی جالب توجهی در نتایج به دست آمده از بررسی های موسسه افکار عمومی جهان((World Public Opinion، و بررسی جوامع جوان وجود داشت که نشان می دهد که افکار عمومی جوانان منعکس کننده ی نظرات جامعه ی عمومی در 2008 و 2009 است. دو گروه از سنتی ترین جوانان که در این بررسی با نامهای محافظه کاران افراطی و محافظه کاران نامگذاری شده اند، میزان بسیار بالایی را از اعتماد نسبت به همه ی نهادهای سیاسی حکومت بیان کردند. این اعتماد در بین گروه میانه، کمی ملایم تر و متوسط تر بود؛ و در گروه غیر سنت گراها بسیار اندک بود (نگاره 9 را ببینید) با این وجود حتی در بین دو گروه کاملا محافظه کار، حمایت از حکومت یک نواخت نیست و تعداد زیادی از محافظه کاران نیز نسبت به رژیم ایران انتقاد دارند. به طور مثال تعداد زیادی از وبلاگهای متعلق به سنت گراها و محافظه کاران وجود دارد که اخیرا در آنها موضع گیری های منتقدانه ای نسبت به بعضی از اعمال برگزیدگان حکومت- مثلا سو استفاده از قدرت سیاسی و سکوت طرف مقابل - گرفته شده است. هنوز، روی هم رفته درجه بالایی از اعتماد نسبت به حکومت در میان ایرانیان جوان یافت می شود که شاید اگر با فکر باز مورد توجه قرار گیرد مخصوصا با توجه به مسائل اقتصادی اخیر که وضعیت رژیم کنونی را بدتر کرده است، این میزان از اعتماد حیرت آور است. به هر حال بررسی اخیر که توسط ابراهیم محسنی از دانشگاه مری لند(Maryland) نشان داد که اکثریت ایرانیان عامل وضعیت اقتصادی بد فعلی را حکومت نمی دانند و حکومت را در این مورد مقصر نمی دانند بلکه عامل این وضعیت اقتصادی را تحریم های اقتصادی و مخالفان حکومت می دانند. اعتماد به دولت ایران و دیگر سازمانهای سیاسی، همچنین رابطه ی قوی با احساس جوانان در مورد مفید بودن و سودمندی سیاست های (اعمال شده ی حکومت) دارد. کسانی که به رژیم اعتماد دارند به احتمال زیاد دولت را نماینده ی خود می دانند و معتقدند که جوانان در شکل دادن آینده ی ایران سهیم هستند (نگاره 10 را ببینید) [ سه شنبه 93/8/20 ] [ 11:40 صبح ] [ SABER ]
[ نظرات () ]
تاثیرات خانواده یافته کلیدی خانواده به عنوان نهاد اصلی اجتماع باقی مانده است و تاثیری فراوان و قابل توجه در نگرش و رفتار جوانان ایرانی دارد. در ایران خانواده به عنوان پایه و مبنای ساختارهای اجتماعی مطرح شده است، و نقشی بسیار برجسته در میان نهادهای اجتماعی دارد. خانواده ها در اکثر جنبه های زندگی جوانان ایرانی دخالت دارند، از هدایت کردن در مسیر تحصیل تا انتخاب رشته و حتی تا انتخاب شریک زندگی. به علاوه، خانواده به معنای سنتی آن پیش از آغاز زندگی شخصی به میان می آید و روابط خانوادگی بر همه ی روابط اجتماعی دیگر در اولویت قرار می گیرد. در بررسی جوامع جوانان، اهمیت خانواده به روش های گوناگون به نمایش گذاشته شده است. اعتماد به خانواده به عنوان هسته اصلی منبع اطلاعاتی خانواده در میان ایرانیان جوان نه تنها به عنوان یکی از منابع اطلاعاتی اصلی و منابع اخبار جاری به حساب می آید، بلکه خانواده همچنین می تواند یکی از آن مواردی باشد که جوانان بیشترین اعتماد را در تفکر و نگرش نسبت به آنها دارند. (نگاره 2 را ببینید) تاثیر خانواده در مشارکت درفعالیت های سیاسی در میان همه ی منابع تاثیر، جوانان ایرانی ابراز کردند که خانواده بیشترین تاثیر را بر فعالیت های سیاسی و اجتماعی آنان داشته است (نگاره 2 را ببینید). تاثیر والدین (پدر و مادر) بر مشارکت سیاسی فرزندان در میان دخترها بیشتر از پسران است، و از دیگر سوی این تاثیر نسبت به سن رابطه ی عکس دارد و هرچه سن بیشتر شود فرزندان کمتر مایل هستند که والدین بر گرایشاتشان در زندگی نظارت و تاثیر داشته باشند. انتخاب اولویت های زندگی در این بررسی، بیش از ثلث جوانان در ایران، خانواده را به عنوان یکی از دو اولویت اصلی زندگی شان انتخاب کرده اند. (نگاره 3 را ببینید) در حالی که به نظر می رسد اولویت دادن به خانواده در میان جوانانی که محافظه کاری بیشتری دارند کمی قوی تر است، حتی اکثریت گروه لیبرال –غیر سنت گرا- نیز میل دارند که خانواده را یکی از دو اولویتی به حساب بیاورند که در زندگی آنها بیش از همه مهم هستند. یافته کلیدی مذهب نقشی مرکزی را در زندگی جوانان ایرانی ایفا می کند. این نقش (و میزان فراوان آن) در اظهارات جوانانی که اعتقاد دارند که پیروی از اعمال مذهبی مهم و تعیین کننده است، و مسائل مذهبی تاثیری مهم بر وضع زندگی شان دارد؛ منعکس شده است. مذهب دومین معیار مهم برای پاسخ دهندگان ما بود که تاثیری عظیم بر خود شناسی و جهان بینی و ایدئولوژی (باید و نباید های) آنها داشت. بعضی نویسندگان بیان داشته اند که تاثیر اسلام در سه دهه گذشته رو به کاهش بوده است و اشاره کرده اند که ، در حالی که اکثریت قریب به اتفاق ایرانی ها خود را مسلمان می دانند اما بسیاری از آنها اعمال مذهبی که برای مسلمانان بسیار مهم است – مثل نماز- را به جای نمی آورند. برای مثال رکسانه ورزی در کتابش با عنوان «جنگ ارواح: جوانان، رسانه و شهادت در ایران بعد از انقلاب» نوشته است که: 75درصد از جامعه عمومی و همین طور 90درصد از بچه مدرسه ای ها نماز نمی خوانند. از دیگر سوی یک بررسی ملی در سال 2009 نشان داد که 47درصد از مردم ایران به طور منظم و هفتگی در مسجد حضور پیدا می کنند. هر چند ممکن است تاثیر مذهب در ایران رو به کاهش باشد و درصد مسلمانانی که به اعمال مذهبی خود پایبندند در ایران در حال سقوط باشد، بررسی جوامع جوانان نشان می دهد که حداقل برای زمان حال، پیروی از مذهب نقشی مهم و اساسی را در زندگی بیشتر جوانان ایرانی ایفا می کند. این مسئله چنین به تصویر کشیده شده است که درصد بالایی (93 درصد) از جوانان 16 تا 25 ساله خود را به عنوان مسلمان معرفی کرده اند. همچنین این مساله خود را در اکثریت فراوانی که پیروی از آداب مذهبی برایشان خیلی مهم است و اعتقاد دارند که مشیت الهی نقشی اساسی در موفقیت آنها در زندگی دارد نشان داده است. این مطالب برای 3 گروه از چهار گروه از جوانان یعنی گروه معتدلان، محافظه کاران و محافظه کاران افراطی که روی هم رفته 82درصد از جوانان را تشکیل می دهند صدق می کند. (نگاره 1 را ببینید) از این گذشته این سه گروه اعتماد کامل و فراوانی به رهبران دینی برای جهت گیری ها و مشارکت های سیاسی شخصی خود دارند. به طور مثال 39درصد از همه محافظه کاران افراطی و 36درصد از محافظه کاران و 29درصد از گروه معتدلان اظهار داشتند که رهبران مذهبی تاثیر فراوان و مهمی در جهت گیری ها و مشارکت های سیاسی آنان دارد. تنها گروه غیر سنتی ها (لیبرال ها) از این قاعده پیروی نمی کنند. آنها گرایش دارند که کمتر در مقابل آداب و سنن مذهبی تسلیم باشند و معتقدند که موفقیت در زندگی بیشتر تابع روابط شخصی و ثروت است تا مشیت الهی. قسمتی از غیر سنت گراها که تمایلات لیبرالی بیشتری دارند، سعی بر به جلو راندن مرزهای رفتاری و به چالش کشیدن احکام خشک اسلامی دارند. تعداد زیادی از اظهارات این افراد اصلاح طلب، هوشمندانه است، و نشان دهنده ی سبک پوشش و موسیقی و فیلم مورد استفاده و همچنین روابط اجتماعی در بین خودشان است. برای مثال چندین رسانه گروهی گزارش دادند که تعداد زیادی از دختران ایرانی لباس های مدرن و سبک غربی می پوشند و روسری هایشان را برای به نمایش گذاشتن بیشتر موهای خود عقبتر می کشند. زوج های جوان در اجتماع دست هم را می گیرند و جوانان به موسیقی های غربی گوش فرا می دهند و مجالس شبانه (پارتی) تشکیل می دهند. (4) همه ی این اعمال تخطی کردن از احکام اسلامی است. شواهد داستان گونه اشاره دارند که این انحرافات از آداب و سنن اجتماعی در بین جوانان در ایران رو به شیوع بیشتر گذاشته است. با این حال، این تغییرات لزوما نباید به این معنا که جوانان در ایران مادی و بی دین شده اند تفسیر شود (جوانانی که حتی 86درصد از گروه غیرسنت گراهای آن ها هم خود را مسلمان اعلام کرده اند)، این گونه تغییرات را ترجیحا می توان این گونه معنا کرد که جوانان مایلند که در همین چارچوب فرهنگی موجود، آزادی اجتماعی و توان زندگی لیبرالی بیشتر و آزادی بیان داشته باشند. اولویت های زندگی و نگرانی های برای آینده در این بخش تصویری کلی از مسائلی که در زندگی جوانان دارای اهمیت و اولویت است و همین طور نگرانی های اصلی و کلیدی آنها در باب آینده خود و کشورشان به تصویر کشیده شده است. یافته کلیدی نگرانی برای شغل، آینده شغلی و همین طور کلیت مسائل زندگی، اولویت های اصلی و کلیدی برای جوانان ایرانی است. از بسیاری جهات، نگرانی ها و ترجیحات زندگی جوانان در ایران، تفاوت چندانی با همتایانشان در غرب ندارد.(5) نگرانی های اصلی همه ی گروه های چهار گانه جوانان ایرانی بر تحصیلات، پیدا کردن شغل پس از اتمام تحصیل و به دست آوردن توانایی توان تامین خانواده متمرکز شده است. به عبارت دیگر نگرانی های آنها در مسائلی که تاثیر فراوان در زندگی روزانه و معاش آنها دارد بیشتر است، (مسائلی از قبیل:) تحصیلات، آینده شغلی و آینده مالی. اهمیت مسائل زندگی در زندگی خصوصی جوانان وقتی بیشتر می شود که دوران تحصیل آنها تمام می شود. برای مثال، درحالی که فقط 35درصد از جوانان مابین 16-18 سال اظهار کرده اند که آینده شغلی یکی از دو مورد از مهمترین اولویت های آنهاست، این میزان در بین جوانان بین 19-21سال به 48درصد و در میان جوانان بین 22-25 سال به 51درصد افزایش می یابد. به طور مشابه، جوانان با سن بالاتر نسبت به جوانان کم سن و سال تر، بسیار بیشتر محتمل است که از مسائل اقتصادی جاری که اثرات آن زندگی آنها را به چالش کشانده است با خبر باشند؛ از این قرار که 47درصد از همه ی 22-25 ساله ها ، در مقایسه با 38درصد از 19-21 ساله ها و 31درصد از 16-18 ساله ها، اظهار کرده اند که بیکاری یکی از چالش های مبرم زندگی آنهاست. نقش مرکزی مذهب یافته کلیدی خانواده به عنوان نهاد اصلی اجتماع باقی مانده است و تاثیری فراوان و قابل توجه در نگرش و رفتار جوانان ایرانی دارد. در ایران خانواده به عنوان پایه و مبنای ساختارهای اجتماعی مطرح شده است، و نقشی بسیار برجسته در میان نهادهای اجتماعی دارد. خانواده ها در اکثر جنبه های زندگی جوانان ایرانی دخالت دارند، از هدایت کردن در مسیر تحصیل تا انتخاب رشته و حتی تا انتخاب شریک زندگی. به علاوه، خانواده به معنای سنتی آن پیش از آغاز زندگی شخصی به میان می آید و روابط خانوادگی بر همه ی روابط اجتماعی دیگر در اولویت قرار می گیرد. در بررسی جوامع جوانان، اهمیت خانواده به روش های گوناگون به نمایش گذاشته شده است. اعتماد به خانواده به عنوان هسته اصلی منبع اطلاعاتی خانواده در میان ایرانیان جوان نه تنها به عنوان یکی از منابع اطلاعاتی اصلی و منابع اخبار جاری به حساب می آید، بلکه خانواده همچنین می تواند یکی از آن مواردی باشد که جوانان بیشترین اعتماد را در تفکر و نگرش نسبت به آنها دارند. (نگاره 2 را ببینید) تاثیر خانواده در مشارکت درفعالیت های سیاسی در میان همه ی منابع تاثیر، جوانان ایرانی ابراز کردند که خانواده بیشترین تاثیر را بر فعالیت های سیاسی و اجتماعی آنان داشته است (نگاره 2 را ببینید). تاثیر والدین (پدر و مادر) بر مشارکت سیاسی فرزندان در میان دخترها بیشتر از پسران است، و از دیگر سوی این تاثیر نسبت به سن رابطه ی عکس دارد و هرچه سن بیشتر شود فرزندان کمتر مایل هستند که والدین بر گرایشاتشان در زندگی نظارت و تاثیر داشته باشند. انتخاب اولویت های زندگی در این بررسی، بیش از ثلث جوانان در ایران، خانواده را به عنوان یکی از دو اولویت اصلی زندگی شان انتخاب کرده اند. (نگاره 3 را ببینید) در حالی که به نظر می رسد اولویت دادن به خانواده در میان جوانانی که محافظه کاری بیشتری دارند کمی قوی تر است، حتی اکثریت گروه لیبرال –غیر سنت گرا- نیز میل دارند که خانواده را یکی از دو اولویتی به حساب بیاورند که در زندگی آنها بیش از همه مهم هستند. یافته کلیدی مذهب نقشی مرکزی را در زندگی جوانان ایرانی ایفا می کند. این نقش (و میزان فراوان آن) در اظهارات جوانانی که اعتقاد دارند که پیروی از اعمال مذهبی مهم و تعیین کننده است، و مسائل مذهبی تاثیری مهم بر وضع زندگی شان دارد؛ منعکس شده است. مذهب دومین معیار مهم برای پاسخ دهندگان ما بود که تاثیری عظیم بر خود شناسی و جهان بینی و ایدئولوژی (باید و نباید های) آنها داشت. بعضی نویسندگان بیان داشته اند که تاثیر اسلام در سه دهه گذشته رو به کاهش بوده است و اشاره کرده اند که ، در حالی که اکثریت قریب به اتفاق ایرانی ها خود را مسلمان می دانند اما بسیاری از آنها اعمال مذهبی که برای مسلمانان بسیار مهم است – مثل نماز- را به جای نمی آورند. برای مثال رکسانه ورزی در کتابش با عنوان «جنگ ارواح: جوانان، رسانه و شهادت در ایران بعد از انقلاب» نوشته است که: 75درصد از جامعه عمومی و همین طور 90درصد از بچه مدرسه ای ها نماز نمی خوانند. از دیگر سوی یک بررسی ملی در سال 2009 نشان داد که 47درصد از مردم ایران به طور منظم و هفتگی در مسجد حضور پیدا می کنند. هر چند ممکن است تاثیر مذهب در ایران رو به کاهش باشد و درصد مسلمانانی که به اعمال مذهبی خود پایبندند در ایران در حال سقوط باشد، بررسی جوامع جوانان نشان می دهد که حداقل برای زمان حال، پیروی از مذهب نقشی مهم و اساسی را در زندگی بیشتر جوانان ایرانی ایفا می کند. این مسئله چنین به تصویر کشیده شده است که درصد بالایی (93 درصد) از جوانان 16 تا 25 ساله خود را به عنوان مسلمان معرفی کرده اند. همچنین این مساله خود را در اکثریت فراوانی که پیروی از آداب مذهبی برایشان خیلی مهم است و اعتقاد دارند که مشیت الهی نقشی اساسی در موفقیت آنها در زندگی دارد نشان داده است. این مطالب برای 3 گروه از چهار گروه از جوانان یعنی گروه معتدلان، محافظه کاران و محافظه کاران افراطی که روی هم رفته 82درصد از جوانان را تشکیل می دهند صدق می کند. (نگاره 1 را ببینید) از این گذشته این سه گروه اعتماد کامل و فراوانی به رهبران دینی برای جهت گیری ها و مشارکت های سیاسی شخصی خود دارند. به طور مثال 39درصد از همه محافظه کاران افراطی و 36درصد از محافظه کاران و 29درصد از گروه معتدلان اظهار داشتند که رهبران مذهبی تاثیر فراوان و مهمی در جهت گیری ها و مشارکت های سیاسی آنان دارد. تنها گروه غیر سنتی ها (لیبرال ها) از این قاعده پیروی نمی کنند. آنها گرایش دارند که کمتر در مقابل آداب و سنن مذهبی تسلیم باشند و معتقدند که موفقیت در زندگی بیشتر تابع روابط شخصی و ثروت است تا مشیت الهی. قسمتی از غیر سنت گراها که تمایلات لیبرالی بیشتری دارند، سعی بر به جلو راندن مرزهای رفتاری و به چالش کشیدن احکام خشک اسلامی دارند. تعداد زیادی از اظهارات این افراد اصلاح طلب، هوشمندانه است، و نشان دهنده ی سبک پوشش و موسیقی و فیلم مورد استفاده و همچنین روابط اجتماعی در بین خودشان است. برای مثال چندین رسانه گروهی گزارش دادند که تعداد زیادی از دختران ایرانی لباس های مدرن و سبک غربی می پوشند و روسری هایشان را برای به نمایش گذاشتن بیشتر موهای خود عقبتر می کشند. زوج های جوان در اجتماع دست هم را می گیرند و جوانان به موسیقی های غربی گوش فرا می دهند و مجالس شبانه (پارتی) تشکیل می دهند. (4) همه ی این اعمال تخطی کردن از احکام اسلامی است. شواهد داستان گونه اشاره دارند که این انحرافات از آداب و سنن اجتماعی در بین جوانان در ایران رو به شیوع بیشتر گذاشته است. با این حال، این تغییرات لزوما نباید به این معنا که جوانان در ایران مادی و بی دین شده اند تفسیر شود (جوانانی که حتی 86درصد از گروه غیرسنت گراهای آن ها هم خود را مسلمان اعلام کرده اند)، این گونه تغییرات را ترجیحا می توان این گونه معنا کرد که جوانان مایلند که در همین چارچوب فرهنگی موجود، آزادی اجتماعی و توان زندگی لیبرالی بیشتر و آزادی بیان داشته باشند. اولویت های زندگی و نگرانی های برای آینده در این بخش تصویری کلی از مسائلی که در زندگی جوانان دارای اهمیت و اولویت است و همین طور نگرانی های اصلی و کلیدی آنها در باب آینده خود و کشورشان به تصویر کشیده شده است. یافته کلیدی نگرانی برای شغل، آینده شغلی و همین طور کلیت مسائل زندگی، اولویت های اصلی و کلیدی برای جوانان ایرانی است. از بسیاری جهات، نگرانی ها و ترجیحات زندگی جوانان در ایران، تفاوت چندانی با همتایانشان در غرب ندارد.(5) نگرانی های اصلی همه ی گروه های چهار گانه جوانان ایرانی بر تحصیلات، پیدا کردن شغل پس از اتمام تحصیل و به دست آوردن توانایی توان تامین خانواده متمرکز شده است. به عبارت دیگر نگرانی های آنها در مسائلی که تاثیر فراوان در زندگی روزانه و معاش آنها دارد بیشتر است، (مسائلی از قبیل:) تحصیلات، آینده شغلی و آینده مالی. اهمیت مسائل زندگی در زندگی خصوصی جوانان وقتی بیشتر می شود که دوران تحصیل آنها تمام می شود. برای مثال، درحالی که فقط 35درصد از جوانان مابین 16-18 سال اظهار کرده اند که آینده شغلی یکی از دو مورد از مهمترین اولویت های آنهاست، این میزان در بین جوانان بین 19-21سال به 48درصد و در میان جوانان بین 22-25 سال به 51درصد افزایش می یابد. به طور مشابه، جوانان با سن بالاتر نسبت به جوانان کم سن و سال تر، بسیار بیشتر محتمل است که از مسائل اقتصادی جاری که اثرات آن زندگی آنها را به چالش کشانده است با خبر باشند؛ از این قرار که 47درصد از همه ی 22-25 ساله ها ، در مقایسه با 38درصد از 19-21 ساله ها و 31درصد از 16-18 ساله ها، اظهار کرده اند که بیکاری یکی از چالش های مبرم زندگی آنهاست. تاثیر جنسیت بر آرزوهای زندگی یافته کلیدی اولویت های مردان و زنان جوان بعد از دوران دبیرستان با هم متفاوت است: مردان بیشتر بر شغل و آینده شغلی متمرکزند، و زنان بیشتر علاقه ی شان بر تحصیلات و خانواده متمرکز است. بعد از دوران مدرسه، اولویت های زندگی مردان و زنان جوان تفاوت پیدا می کند، بعد از 18 سال مردان به طور فزاینده در مورد شغل و حرفه نگران می شوند در حالی که زنان بیشتر بر خانواده تمرکز می کنند. همچنین تا چند سالی بیش از مردان- تا حدود سن 21 سال- به توجه خود به تحصیلات ادامه می دهند (در حالی که گرایش به تحصیلات در میان مردان پس از 18 سال سقوط می کند). این تفاوت در اولویت های زندگی در بخش بزرگی از مردان و زنان جوان از نقش مهمی که جنسیت در اعتقادات و آداب و رسوم دارد نشات گرفته است، که به همین نحو این مسائل در سبک زندگی مردان و زنان پس از دبیرستان تاثیر گذاشته است. بسیاری از مردان ایرانی بعد از دبیرستان به جای حضور در دانشگاه گذراندن خدمت سربازی را انتخاب می کنند (6)(و یا گاهی بعد از دانشگاه)، در حالی که زنان جوان ادامه دادن تحصیلات را - به عنوان راهی برای ترک خانه، به تاخیر انداختن ازدواج، و یا بدست آوردن آزادی و استقلال بیشتر - انتخاب می کنند. (7) اولویت های زندگی جوانان همچنین منعکس کننده چالش های کشورشان است. چالش های اصلی زندگی جوانان همچنین دقیقا منعکس کننده ی درک جوانان از چالش های اصلی کشورشان، یعنی نرخ بالای بیکاری، افزایش تورم و به طور کلی مشکلات اقتصادی است. از دیگر سوی به نظر نمی رسد مسائل سیاسی که رسانه های غربی بر پوشش دادن آنها تمرکز دارند مانند ظرفیت هسته ای ایران، یا ثبات سیاسی کشور در مرکز توجه ذهنی آنان قرار داشته باشد. این مطلب حتی در مورد گروه غیر سنت گرا که بیش از همه از وضعیت جاری کشور دوری می گزینند و بی اعتمادترین افراد نسبت به حاکمان ایران هستند نیز درست است. (8) مهاجرت از ایران یافته کلیدی حدود یک سوم جوانان ایرانی اظهار داشتند که اگر فرصتی به دست بیاورند مایل به ترک ایران هستند. به هر حال چالش های اقتصادی روزافزون جوانان را به جست و جوی به دنبال زندگی بهتر در خارج از ایران هدایت می کند.(9) در «مطالعه جوامع جوان»، یک سوم از 16-25 ساله ها گفتندکه در صورت به دست آوردن فرصت مایل به ترک کشور هستند. این میل به ترک میهن در میان بهترین تحصیل کرده ها بسیار بیش تر است؛ که نشان دهنده استمرار روند فرار مغز هاست (که در گزارش صندوق بین المللی پول IMF در سال 2006 ارائه شد که ایران بیشترین میزان فرار مغزها را در جهان دارد). در حالی که برای بیشتر مردم دلیل اولیه برای ترک ایران احتمالا مسائل اقتصادی است، اما به هر حال تفسیر اطلاعاتی که نشان می دهد عواملی (سیاسی- اجتماعی) از قبیل بی اعتمادی به حکومت، یا میزان حقوق بشر و آزادی بیان نیز در این میل به ترک کشور سهیم بوده اند نیز مهم است. به عبارت دیگر، جوانانی که اعتماد کمتری به حکومت دارند و فکر می کنند که حقوق بشر و آزادی بیان در این کشور مورد تهدید واقع شده است، به احتمال بیشتری می خواهند که ایران را ترک کنند. تمایل به ترک کشور در گروه غیر سنت گرا که از حکومت سرخورده هستند و شرایط حاکم را خوش نمی دارند بیش از همه است و این تمایل در میان دو گروه محافظه کار از همه کمتر است. (به نگاره های 5 و 6 مراجعه کنید.) نگرش های سیاسی و اجتماعی این بخش بر احساسات و نظرات جوانان بر مسائل مختلف سیاسی و اجتماعی متمرکز است. نمای کلی نگرش آنها (نسبت به مسائلی از قبیل کارآمدی سیاسی، حقوق بشر، آزادی بیان و اعتماد آنها نسبت به سازمان های حکومتی گوناگون و نگرش جوانان نسبت به نیاز ایران به تغییر) در این فصل مطرح شده است. جوانان ایرانی گرایشات متضاد و متنافری را در مسائل سیاسی و اجتماعی اظهار کردند، از کسانی که به شدت از حاکمان ایران حمایت می کردند و به دولت اعتماد داشتند، و اعتقاد داشتند که ایران نیازی به تغییر ندارد گرفته؛ تا کسانی که بسیار متضاد با آنها بودند. این تفاوت در گرایشات سیاسی و اجتماعی قویا ریشه در تنافر در ارزش های شخصی در بین جوانان دارد، و به همین دلیل با دسته بندی چهارگانه ای که در ابتدای این گزارش ذکر شد هماهنگی دارد. به نظر می رسد که شاخص های جمعیت شناختی کم اهمیت ترند، اما واضح است که تحصیلات تاثیری معنا دار بر عقاید سیاسی و اجتماعی دارد. قشر جوان با تحصیلات عالی تر، به احتمال بیشتر نقشی انتقادی در مواجه با دولت ایفا می کند، این انتقادات از مطالبه آزادی بیان و حقوق بشر گرفته تا میزان مشارکت جوانان در تصمیم گیری های کشور را در بر می گیرد. حقوق بشر یافته کلیدی اکثریت ایرانیان اظهار داشتند که حقوق بشر در ایران رعایت می شود: تنها لیبرال ترین گروه بود که احساس می کرد که حقوق بشر به اندازه کافی در ایران رعایت نمی شود. چندین سازمان بین المللی اشاره داشتند که حقوق بشر پس از به ریاست جمهوری رسیدن آقای احمدی نژاد و علی الخصوص پس از سرکوب اعتراضات ضدحکومت، وضعیتی بسیار وخیم تر پیدا کرده است. به عنوان مثال گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد در سال 2011 از افزایش هشدار دهنده اجرای حکم اعدام از زیر 100 نفر در سال 2005 به 670 نفر در سال 2011 خبر داد. همچنین سازمان های دیگری مانند «ناظر حقوق بشر» گزارش دادند که توجه و نظارت دولت بر فعالیت های جامعه مدنی، فعالان حقوق بشر، دانش جویان و روزنامه نگاران بیشتر شده است. از دیگر سوی، به نظر می رسد که ایرانیان جوان، در مورد این موضوعات دچار دسته بندی هستند. به نظر می رسد که ناامیدی به همراه احساس فقدان حمایت از حقوق بشر، در میان لیبرال ترین جوانان ایران «غیر سنت گرا ها» متمرکز شده است که فقط یک چهارم از آنها فکر می کردند که حقوق بشر در ایران به حد مطلوب مورد حمایت قرار می گیرد. در مقابل، بیش از نیمی از گروه میانه رو که معتدل نام گذاری شدند، و همین طور دو سوم از سنت گرا ها و سنت گرایان افراطی اظهار داشتند که نگرانی بسیار اندکی در مورد تخطی از حقوق بشر (در ایران) دارند. (نگاره 7 را ببیندید) به علاوه، هر چند میزانی از این اختلاف از عقاید مختلف نشات می گیرد، اما بخشی از آن نیز از تفاوت در فهم معنی حقوق بشر ناشی می شود. اگر چه در این بررسی از همه ی پاسخ دهندگان سوالات دقیقا مشابهی پرسیده شد اما فهم آنها از محتوای حقوق بشر و این که این کلمه چه وقت مفهوم می یابد در میان گروه های مختلف متفاوت بود. این تفاوت در فهم احتمالا ریشه در تفاوت های موجود در عقبه تحصیلی و همین طور اختلاف در اولویت بندی ارزش ها داشته است.
[ سه شنبه 93/8/20 ] [ 11:39 صبح ] [ SABER ]
[ نظرات () ]
ارزش ها، اولویت ها و چشم اندازهای جوانان ایرانی+بولتنشرکت تحقیقاتی «رسانه ی جهانی و مشاوره اروپا(Consulting Europe)» یک مرکز مستقل و غیر انتفاعی تحقیقاتی است. تحقیق این موسسه بر روی جوانان ایرانی و آمارهای ارائه شده از جوانان ایرانی مانند بحث مهاجرت، اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی،اولویت ها و ارزشها گویای بسیاری از نکات مثبت و واقعیات ها علی رغم ادعاهای دشمنان ملت ایران است.دیدبان: متن ذیل، ترجمه عینی تحقیق شرکت"رسانه جهانی و مشاوره اروپا" بر روی جوانان ایرانی است که حاوی واقعیت هایی از اعتقادات و سلایق جوانان ایرانی است. اما با توجه به تهیه این تحقیق توسط موسسات پژوهشی اروپایی؛ برخی عبارات و تعبیرات به کارگرفته شده در آن مورد تاییدپایگاه جریان شناسی دیدبان نمی باشد. اگر خواهان ساختن آینده ای جهانی که منصفانه، عادلانه و پاسخگو نسبت به نیازها و توقعات شهروندان در سراسر جهان باشد، هستیم؛ پس ضروری است که سیاست گزاران و تصمیم گیران نسبت به نظرات جوانان در اقتصادهای در حال ظهور؛ که جمعیت جوان بالایی دارند حرف شنوی داشته باشند. امروزه حدود 60درصد از جمعیت کشورهای کمتر توسعه یافته زیر 25 سال سن دارند، و تعداد جوانان در آن کشورها در 40 سال آینده بیش از 60درصد نیز می شود. در سال 2009، 1.2 میلیارد نوجوان مابین 10-19 سال در جهان وجود داشت، که 18درصد از جمعیت جهانی را تشکیل می داد. در 2050 منطقه زیرخط صحرا در آفریقا بیش از هر منطقه ی دیگری علی الخصوص مناطق آسیایی نوجوان خواهد داشت. بررسی جوامع جوان یک تحقیق ابتکاری است که در آن به طور ویژه بر جوانان مابین 16-25 سال تمرکز می شود. علاوه بر بررسی جمعیت شناختی جوانان و الگوهای سنتی و اجتماعی استفاده آنان از رسانه ها و نیز بررسی علایق جوانان، ما خواهان بررسی این هستیم که جوانان به چه چیز بیش از همه در زندگی خود ارزش می دهند و آرزوها و امیدهای آنها چیست و رویکرد آنان به آزادی بیان و حقوق بشر و اعتماد ایشان به نهادهای مختلف چگونه است. هر دو موسسه ما نسبت به چالش هدایت کردن تحقیقات کلان در محیط های دشوار با خبر و آگاه هستند، و ضروری است که روش های خود را برای اجرای چنین کارهایی روشن کنیم. ما امیدواریم که دانش و آگاهی حاصل از «پژوهش در باب جوامع جوانان ایرانی» و مطالعات آتی در مجموعه «ابتکار پژوهش در باب جوانان»، تصمیم گیری و سیاست گذاری ملی و بین المللی را به گونه ای آگاه سازد که به نیازها و خواسته های جوانان، با همه تنوعی که این نیازها و خواسته ها ممکن است داشته باشند، پاسخ دهند. دکتر گری پاور، از موسسه رسانه ی جهانی و مشاوره اروپا. محمود عنایت، مدیر رسانه ی خرد. ابتکارعمل بررسی جوامع جوان اتفاقات اخیر در شمال آفریقا و خاورمیانه، نشان داد که جوانان چگونه نقشی موثر و کلیدی را در تحرکات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بازی می کنند. با توجه به تعداد 60درصد جوانان در کشورهای کمتر از همه توسعه یافته - و توجه به اینکه این تعداد در 40 سال آینده بسی بیش از این نیز خواهد شد،- توجه نسبت به جوانان برای فهم عمیق ارزش ها، اولویت ها و جنبه های فکری و رفتاری آنان بیش از هر زمان دیگری حیاتی و مهم می نماید. علی رغم افزایش تعداد جوانان در سراسر جهان و افزایش تاثیر آنها در کشور های در حال توسعه، اطلاعات اندکی در مورد زندگی آنان - مخصوصا در مورد ارزش ها، اولویت های زندگی و گرایشات سیاسی و اجتماعی آنها - در این جوامع در دسترس قرار دارد. به علاوه آگاهی ناچیزی از نیازهای اطلاعاتی جوانان داریم: این که آنان اطلاعات مورد علاقه خود را چگونه و کجا به دست می آورند، مصرف می کنند و به اشتراک می گذارند و یا اینکه چگونه از رسانه های سنتی و یا تکنولوژی های جدید جهت باخبر شدن (و با خبر ماندن) از توسعه های جوامع خودشان و یا فراتر از آن استفاده می کنند. برای نشان دادن این شکاف و ایجاد یک فهم بهتر از جوانان تحت مطالعه در این تحقیق (و همین طور شناخت جامعه ی آنها)، موسسه رسانه جهانی یک تحقیق ابتکاری با عنوان جوامع جوان آغاز کرده است. ابتکار جهت دست یافتن به سه موضوع ویژه طراحی شده است: 1-برای فهم این مطلب که جوامع جوان مورد بررسی چگونه درمورد خودشان و جایگاهشان در جهان فکر کنند. 2-برای احراز کردن اولویت های ارزشی جوانان در جوامع مورد بررسی 3-برای شناسایی عادات رسانه ای و شیوه های کسب خبر و استفاده از رسانه و تکنولوژی اولین مطالعه در این طرح ابتکاری در سال 2012 با مشارکت شرکت خدمات جهانی بی بی سی و دویچه وله و یورونیوز در ایران انجام شد. فاز دوم از پژوهش ابتکاری جوامع جوان در سال 2013 در میانمار و تونس انجام می شود. خلاصه ی اجرایی از زمان بروز جنبش سبز در سال 2009 در ایران، جوانان ایرانی در کانون توجه رسانه های بین المللی قرار گرفته اند. زنان و مردان جوان ایرانی که پا به پای هم در سال 2009 در تظاهرات خیابانی شرکت می کردند، ناظران غربی را شیفته خود کردند، و بسیاری، جوانان را به مثابه کسانی دیدند که ماشه موج تغییر سیاسی در ایران را خواهند چکاند و این همان چیزی بود که بسیاری در غرب مدت ها بود انتظار آن را می کشیدند. (با این همه) در حالی که این جنبش تا کنون اصلا موفق نشده است (و پیش بینی که می پنداشت این حرکت پیروز می شود نیز فعلا غلط از آب درآمده)، دید رسانه های غربی نسبت به جوانان ایرانی از سال 2009 (88) تا کنون هنوز به میزان زیادی تغییر نکرده است. در حالی که دیگر گروه های جوانان ایرانی به میزان بسیار اندک –اگر نخواهیم بگوییم هیچ- مورد توجه رسانه های جهانی هستند، گروه جوانان شهرنشین تحصیل کرده و لیبرال با گروهک های ضد حکومتی خود که هسته اصلی جنبش سبز را شکل می دادند هنوز مورد توجه رسانه ها قرار دارند. نتیجتا تصویری که از جوانان ایرانی در غرب ارائه می شود یک جانبه و غیر واقعی است و طیف گروه های متضاد جوانان که در ایران زندگی می کنند را منعکس نمی کند. فرایند این گزارش برای ارائه کردن فهمی عمیق تر از جوانان ایرانی (به عنوان یک کل، که از تمرکز بر یک گروه خاص در آن خود داری شده) تدارک دیده شده است. هدف اصلی این گزارش پاسخ دادن به سوالات ذیل است: 1-ارزش اساسی و کلیدی جوانان ایرانی که زمینه نگرش و رفتار آنان است چیست؟ و این مطلب چگونه در میان گروه های مختلف از جوانان متغیر است؟ 2-برای زنان و مردان جوان در ایران چه اموری در زندگیشان دارای ارجحیت است؟ و نگرانی اصلی آنان نسبت به آینده چیست؟ 3-نگرش جوانان ایرانی نسبت به اوضاع جاری سیاسی و اجتماعی در ایران چگونه است؟ عقیده آنان نسبت به (چند و چون) حمایت از حقوق بشر، آزادی بیان و حقوق سیاسی موثرشان چیست؟ کدام حزب (موسسه سیاسی) بیشتر اعتماد عمومی را به خود جلب کرده است؟ و احساس نیاز به تغییر در ایران میان عموم مردم چگونه است؟ 4-کدام رسانه جمعی و وسایل ارتباط جمعی در میان مردم رجحان دارد؟ نقش رسانه های سنتی در اطلاع رسانی چیست؟ و اینترنت، رسانه های اجتماعی و تلفن همراه چگونه مهم هستند؟ مبنای پاسخ به این سوالات، گزارش تحقیق (میدانی) در سطح ملی است که از 1002 جوان ساکن ایران، با سنی مابین16-25 سال توسط نظر سنجی به دست آمده است. این بررسی از طریق تلفن صورت گرفت و نمایانگر سطح ملی بود. به همین نحو سعی بر این بود که نمونه آماری ما استاندارد باشد پس از جوانان ایرانی با جنسیت مختلف، شهرنشین یا روستایی، سن مختلف، سطح سواد متفاوت، نواحی مختلف، سطح مالی مختلف، با عقاید سیاسی و اجتماعی مختلف نظر سنجی شد.(3) برخی از یافته های این تحقیق ممکن است غافلگیر کننده به نظر برسد حال آنکه برخی دیگر از این یافته ها، دستاوردهای تحقیقات انجام شده در گذشته را که تصورات و رویکردهای جامعه عمومی ایران را بررسی نموده بودند تایید می کند. به هر حال هرچند، توجه به پیشینه پژوهشی مهم است، اما اکثر نتایج به دست آمده در این تحقیق با نتایج حاصل از بررسی های قبلی کاملا تطبیق نمی کند. چرا که صورت بندی سوالات، نمونه مورد آزمایش و زمان آزمایش متفاوت بوده است. ما امیدواریم که نظرات به اشتراک گذاشته شده در این گزارش، برای آگاهانه کردن استراتژی های توسعه و سیاست گذارانی که خواهان رابطه نزدیک با جوانان هستند مفید و کارآمد باشد. به علاوه ما امیدواریم که این بررسی با بیان نیمه پنهان خصوصیات نسل جدید ایرانیان که تا کنون بیان نشده است (و چون داستانی نیمه گفته شده، می ماند)-به ایجاد تصویری کامل تر از از جوانان ایرانی کمک کند. فهم یک نسل متنوع در این فصل به بررسی طیف های مختلف جوانان ایرانی پرداخته می شود، و طرح کلی اولویت های ارزشی زیربنایی و معتقدات آنان ارائه می شود. چهار بخش از جوانان ایرانی یافته ی کلیدی جوانان ایرانی در مورد نگرش های سیاسی و اجتماعی خود طیفی گسترده از اظهارات داشتند و یک گروه همگن را تشکیل نمی دهند. جوانان ایرانی یک پارچه نیستند، بلکه گروه های بسیار متضادی در میان جامعه ی ایرانی قرار دارد. در حالی که آنان در بسیاری امور مشترکند، جوانان در ایران طیف گسترده و متفاوتی را در مورد ارزش ها، اعتقادات ( که بر روی همه ی جنبه های زندگی شان تاثیر می گذارد، تاثیراتی از قبیل اینکه: چگونه در مورد خودشان و جایگاه کشورشان در جهان فکر می کنند، و اینکه کنش آنها در برابر این مطلب در رابطه با کشورشان چیست، و اینکه چگونه از رسانه های جهانی و تکنولوژی های جدید استفاده می کنند) بیان کردند. فهم این تنوع برای کسانی که به رابطه و همکار با جوانان علاقه دارند _ از مقامات محلی و ملی گرفته تا تجارت ها و رسانه ها و حتی جامعه بین المللی توسعه و سیاست گذاری _ ربط دارد و برای آن اهمیت دارد. برای درک بهتر این تنوع ما گروه هایی مجزا از جوانان ایرانی بر اساس اظهاراتی که در مورد ارزش های شخصی و اعتقاداتشان داشتند تشکیل دادیم. (2) هدف از این رویکرد تقسیم کردن جوانان با ویژگی های شخصیتی و ارزش ها و معتقدات مشابه در گروه های جدا گانه بود. این گروه بندی با استفاده از سه معیار زیر تعیین شد: 1-اولا، جوانان تا چه میزانی اظهار داشتند که در ارزش گذاری، آرمان هایی از قبیل «همنوایی با جامعه، سنت و آداب و رسوم، یا استقلال و خودفرمانی و انگیزه مندی و قدرت» تأثیر دارند. (3) 2-ثانیا، عواملی که آنها برای نیل به موفقیت نام بردند چه بود؟ (خدا/الله، ذکاوت، پول) 3-ثالثا، اینکه کدام یک از جوانان شرکت کننده در این پژوهش احساس می کردند که ایران برای تامین آینده اش نیاز به اتخاذ روش جدیدی از تفکر دارد. تحلیل (پاسخ های ارائه شده به) این معیارها، چهار گروه مجزا از ایرانیان را آشکار کرد که ما این گروه ها را با عناوین زیر نام گذاری کردیم: غیر سنت گرا، معتدلان، محافظه کاران، محافظه کاران افراطی ویژگی کلیدی هر گروه، شامل ارزش های شخصی و اعتقادات، ویژگی های جمعیتی و نگرش ها در مسائل سیاسی و اجتماعی در نگاره 1 خلاصه شده است. در حالی که این چهار گروه به طور واضح در بسیاری از معتقدات متفاوت هستند، و این معتقدات متفاوت زمینه ی نگرش و رفتار آنهاست، باید به تاثیر شدید خانواده و نقش قوی و مرکزی مذهب نیز توجه کنیم که بر همه گروه ها تاثیرداشته است. ادامه دارد
[ سه شنبه 93/8/20 ] [ 11:37 صبح ] [ SABER ]
[ نظرات () ]
بسیج دانش آموزی؛ از تشکیل تا آنچه باید باشدبسیج دانشآموزی با استفاده از بستر نظام آموزشوپرورش باید در مقابله با تبلیغات سوء دشمن و تهاجم فرهنگی موجود قدعلم کند. یکی از زمینه ای این مقابله بحثسبک زندگی است و ارائه الگو برای نسل نوجوان در این مورد مدارس یکی از بسترهای مهم و اساسی هستند که متأسفانه مورد غفلت مسئولین این سازمان واقع شده اند.
بکوشید تا هر چه بیشتر نیرومند شوید در علم و عمل و با اتکال به خدای قادر، مجهز شوید به سلاح و صلاح; که خدای بزرگ با شماست; و دست قدرتی که قدرتهای شیطانی را در هم شکست پشتیبان جامعه الهی است. (1) با صدور فرمان تاریخی حضرت امام خمینی «ره» در پنجم آذر ماه سال 1358 مبنی بر تشکیل بسیج مستضعفین، پایگاههای مقاومت در مدارس نیز همزمان با مساجد، حسینیهها و ادارات بهصورت خودجوش شکل گرفت. با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه ایران اسلامی، پایگاههای مقاومت بسیج در مدارس همچون دیگر اقشار بسیج برای جذب، آموزش و اعزام دانشآموزان واجد شرایط به جبهههای جنگ حق علیه باطل فعال شدند. حضور حماسی دانشآموزان در سالهای جنگ تحمیلی عراق علیه ایران نهتنها موجب گرمی و موفقیت جبههها شد بلکه شور و نشاط ویژهای در داخل مدارس ایجاد کردند و موجب راهاندازی بسیج دانشآموزی در مدارس خودشدند وبدین ترتیب هستههای اولیه تشکیلات بسیج دانشآموزی در مدارس تشکیل و در مدت کوتاهی تبدیل به گستردهترین تشکل دانشآموزی کشور گردید. با توجه به توسعه سریع و ضرورت قانونمند شدن این تشکل دانشآموزی، با توافقاتی که بین وزارت آموزشوپرورش و نیروی مقاومت بسیج صورت پذیرفت طرحی به مجلس شورای اسلامی ارائه شد که مجلس محترم پس از بررسی و اصلاح آنرا تصویب کرد. در راستای اجرای همین قانون مجلس شورای اسلامی هشتم آبان ماه، سالروز شهادت اسوه دانشآموزان، دانشآموز بسیجی شهید محمد حسین فهمیده را بهعنوان روز بسیج دانشآموزی نامگذاری نموده است. چرایی سازمان بسیج دانشآموزی اجرای فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل ارتش بیستمیلیونی و تأکید مقام معظم رهبری، اولین اصل برای ضرورت تشکیل سازمان بسیج دانشآموزی است. همچنین ازآنجاکه همواره دستاوردهای انقلاب اسلامی و دفاع مقدس باید حفظ و پاسداری گردد و نیز فرهنگ ایثار و شهادت به نسل های بعدی انتقال یابد، تشکیلات دانشآموزی میتواند بهراحتی زمینه این مشارکت و اجرای آن را فراهم آورد. از طرف دیگر در زندگی پرتلاطم امروز سبک زندگی سکولار غربی با استفاده از امکانات پیشرفته در ارائه الگو یکهتازی میکند و با زیبا جلوه دادن دنیا نوجوانان ما را میفریبد. در مواجهه با این جریان لزوم ارائه الگویی اسلامی برای ترویج فرهنگ اسلامی مسلم است. به نظر میرسد تربیت اسوه از میان نسل جدید برای نیل به این هدف یکی از بهترین راهکارها است که البته مجاهدتی بیبدیل را طلب میکند. در این راستا باید افرادی انقلابی، پرهیزکار، شجاع و سلحشور پرورش یابند تا سایر جوانان درروش زندگی و عمل خود از آنها سرمشق بگیرند؛ ازاینرو ضرورت حضور بسیج در مدارس کاملاً روشن واضح است. با این دیدگاه میتوان حیطه فعالیت بسیج دانشآموزی را در چهار دسته طبقهبندی کرد: 1) حفظ ارزشها، ارتقای سطح معرفت دینی و بصیرت سیاسی: تفاوت بنیادین سبک زندگی (life style) در تمدن غرب و آنچه توسط مقام معظم رهبری تحت عنوان سبک زندگی اسلامی مطرحشده است ریشه در ارزشهای حاکم بر هر جامعه و تعریفهای مختلف از زندگی دارد. رهبران تمدن غربی در پی استحکام پایههای سکولاریسم و دین زدایی هستند درحالیکه جامعه ایران با تکیهبر مبانی اسلام بناشده است و دین در نظام اجتماعی و سیاسی آن نقش مهمی را ایفا میکند؛ بنابراین ازجمله وظایف این سازمان در راستای تربیت نوجوانان انقلابی ارتقاء سطح اطلاع آنها از اسلام است، درزمینه های فقهی که قواعد زندگی روزانه ما مشخص میکند و همچنین رفع شبهههای ذهنی دانشآموزان در سایر حوزههای اسلامی و معرفتی که اکثراً ریشه در تبلیغات دشمن دارد. یکی از مهمترین مباحثی که در این حوزه باید به آن پرداخته شود بحث حکومت در اسلام و شیوه اعمال آن در زمان غیبت کبرا است. بهعبارتدیگر باید جایگاه ولایتفقیه بهعنوان منصب نیابت امام زمان (عج) و شیوه اعمال ولایت برای این قشر روشن شود. اهمیت این موضوع را میتوان در مقولهای که امروزه از آن به بصیرت یاد میشود دریافت؛ زیرا اگر جایگاه ولی بهعنوان نایب امام معصوم شناخته شود در بحبوحه جنجالهای سیاسی محوریت خود را حفظ کرده و صراط مستقیم را نمایان میسازد. اهمیت این روشنگری زمانی بهتر درک میشود که متوجه تلاشهای دشمنان انقلاب اسلامی برای قداست زدایی از مقام ولایت در راستای پایین آوردن این مقام در سطح نظرات سایر مکاتب سیاسی باشیم. 2) تقویت بنیه علمی بسیجیان: در مراکز علمی مسیر اصلی فراگیری دانش است یعنی محوریت با علماندوزی است، وقتی دانشآموزان در جستوجوی الگو برای زندگیشان هستند اولین مطلبی که به ذهنشان خطور میکند وضعیت علمی او است و به موفقیتهای افراد در این زمینه توجه میکنند؛ البته از اهم مطالبات مقام معظم رهبری نسبت به دانشآموزان نیز همین است که خوب درس بخوانند. درنتیجه برای ارائه الگوی سبک زندگی اسلامی بالا بودن سطح علمی بسیجیان مهم است، در همین راستا پایگاههای بسیج دانشآموزی وظیفهدارند بنیه علمی اعضای خود را تا سطح قابل قبولی تقویت کنند. پرداختن به مباحث علمی در بسیج از جنبهای دیگر نیز اهمیت دارد، آنهم اینکه در میان پیشرفتهای یک کشور آنچه در سنجش میزان پیشرفت و قدرت کشورها محسوس است سطح پیشرفت علمی است. وظیفه ما است که دانشمندانی پایبند به مبانی انقلاب اسلامی تربیت کنیم، افرادی که علم خود را درراه نیل به اهداف جمهوری اسلامی ایران مصرف کنند. رسیدن جوانان بسیجی به این سطح موجب ترس و دلهره سران کشورهای غربی است و عظمت ایران اسلامی را به رخ آنها میکشد؛ بنابراین اولویت دیگر فعالیت بسیج در مدارس باید ارتقاء سطح علمی دانشآموزان بسیجی باشد. 3) توجه به تندرستی و آمادگی دفاعی: انقلاب اسلامی به دلیل ارائه نظرات مخالف ایدئولوژی ضد دینی حاکم از همان با تعدی و تجاوز بیگانگان روبهرو شد، این تقابل به دلیل اختلافات بنیادین به نظر ناگزیر میآید؛ بنابراین تمامی اقشار باید آمادگی مقابله با وقایع پیشبینینشده را داشته باشند. قرآن کریم نیز در این زمینه میفرماید: «واعدوا لهم مااستطعتم من قوه». یکی از پایگاههایی که میشود بواسته آن آمادگی عمومی ایجاد کرد مدارس هستند به عبارت بهتر بسیج دانشآموزی میتواند با استفاده از ظرفیت مدارس و حتی برگزاری اردوهای نظامی یک آمادگی حداقلی ایجاد کند تا در موقعیتهای ضروری بتواند با صرف زمان کمتری افراد آموزشدیده را وارد عمل کند. البته بیشتر از بحث آمادگی رزمی، حفظ روحیه سلحشوری اهمیت دارد که باید در قالبهایی مثل اردوهای راهیان نور، جلسات روایتگری و ... برای ترویج این رویکرد تلاش کرد. شایان توجه است که دشمن برای ترویج فرهنگ مصرفزدگی و رفاهطلبی تمام تلاش خود را میکند و تمام امکاناتش را بسیج کرده است درنتیجه اگر مسئولین از ظرفیتهای موجود بهره نبرند و بیتفاوت نسبت به این موضوع باشند کمکم روحیه مقاومت و ایستادگی که از ثمرات گرانبهای هشت سال جنگ تحمیلی است از بین میرود. 4) غنیسازی اوقات فراغت : اوقات فراغت از تحصیل و فعالیتهای علمی فرصت مناسبی است برای خودسازی و تعالی انسان، یعنی اگر بتوانیم بهصورت برنامهریزیشده طرحهای متنوعی را برای بازههای فراغت دانشآموزان اجرایی کنیم تا حدودی موفق میشویم روی طرز تفکر و دیدگاه او به مسائل تأثیر بگذاریم. بهعبارتدیگر بستری که میتوان با استفاده از آن اهداف قبلی را محقق کرد همین اوقات فراغت است و باید با جهت دادن به فعالیتهای دانشآموز بسیجی در این اوقات خلأهای موجود در سیستم آموزشی را پرکنیم. از همین رو است که شاهد تأکیدات رهبر معظم انقلاب نسبت به برنامهریزی برای اوقات فراغت جوانان هستیم. فاصله حرف تا عمل هرچند در مقام نظر و تصویب قوانین مختلف، مسئولین وزارت آموزشوپرورش و سازمان بسیج مستضعفین نقاط ضعف را بهخوبی شناسایی کرده و چارهاندیشی کردهاند اما به نظر میرسد برای اجرایی شدن الگوی طراحیشده اصراری ندارند تا آنجا که بسیج دانشآموزی تبدیل به بایگانی پروندههایی شده است که جز زمان خدمت سربازی هیچ کاربرد دیگری ندارند. محملی که بنا بود پایگاهی برای تربیت جوانان انقلابی باشد در سالهای اخیر چنان به انفعال کشیده شده است در میان سایر تشکلهای دانشآموزی حلشده است. البته در بعضی مدارس دانشآموزانی که در خانوادههای مذهبی رشد پیداکردهاند بهصورت خودجوش دست یک سری کارها را انجام میدهند که البته هیچ نظم خاصی ندارد و جهتدهی خاصی نسبت به گروه هدف ندارد. در این میان متأسفانه به دلیل اشتغال این افراد به امور فوقبرنامه در مجالهای علمی دچار ضعف میشوند و کمکم از فضای علمی فاصله میگیرند روندی که نهتنها در راستای هدف اصلی یعنی همان تربیت اسوه و الگو نیست، بلکه چهره بسیج و افراد انقلابی را نیز مخدوش میسازد.
کلام آخر مشخص است که سازمان بسیج دانشآموزی باید فاصله زیادی تا رسیدن به جایگاهی که برای آن تعریفشده است را طی کند؛ اما شاهد آن هستیم که این سازمان در عوض تلاش و مجاهدت به معنای اتم آن، به یکسری فعالیتهای نمادین بسنده کرده، این در حالی است که رسانههای مخرب از طرق مختلف نفوذ کرده و سعی در استحاله کردن فرهنگ جوانان ما دارند. دیدبان معتقد است فعالیتهای پایگاههای بسیج در مدارس باید سازماندهی شود و بر اساس یک برنامه بلندمدت وارد صحنه شوند. البته باید توجه داشت که نمیتوان در برخورد با همه اقشار از برنامه واحدی مدد جست، بنابراین با تقسیم جامعه هدف به دستههای مختلف باید برای جذب، آموزش و تربیت هر گروه برنامهای مختص به خودش داشته باشیم. البته بعد از گذشت از مراحل نظری و برنامهریزی باید در بعد عملی هم دقت کنیم که شیوهنامه پله به پله و با دقت انجام پذیرد زیرا یک برخورد اشتباه میتواند چنان دافعهای ایجاد کند که برنامههای طولانیمدت هم نتواند آن را جبران کند. منابع: 1-صحیفه امام، ج 12, ص 159 [ سه شنبه 93/8/20 ] [ 11:29 صبح ] [ SABER ]
[ نظرات () ]
سردار شهید «حسین عالی» شهید شاخص دانش آموزی کشور در سال 1393
سردار شهید «حسین عالی» در محرم 1346 در روستای «جهانگیر» در شهرستان «زابل» و در خانه ای عجین با عشق حسین(ع) متولد شد. هنوز کودکی اش را پشت سر نگذاشته بود که پدر آگاهش مبارزه با طاغوت را به او آموخت.
فرمانده واحد اطلاعات لشگر41 ثارالله (سپاه پاسداران انقلاب اسلامی)
سردار شهید «حسین عالی» در محرم 1346 در روستای «جهانگیر» در شهرستان «زابل» و در خانه ای عجین با عشق حسین(ع) متولد شد. هنوز کودکی اش را پشت سر نگذاشته بود که پدر آگاهش مبارزه با طاغوت را به او آموخت.
عاشق امام بود و همه را به اطاعت از ایشان سفارش می کرد. با وجود کمی سن و جثه کوچکش به جبهه شتافت. دوستان و همرزمان خاطرات حماسی بسیاری از او به یاد دارند و شجاعت، تقوا و اخلاص او زبان زد فامیل و همرزمان بود.
حسین جوان اگر چه 14 بهار بیشتر از عمرش نمی گذشت اما دلش برای خدمت به انقلاب چون کبوتری در سینه می تپید. او در جستجوی حبل المتین الهی بود و بالاخره در جبهه های جنگ به آن چنگ زد. او خیلی زود رسالت و توانایی خود را شناخت و در واحد اطلاعات عملیات به کار پرداخت.
در عملیات متعدد چون «والفجر 8 »،«کربلای 1»، «کربلای 5 » و...حضور یافت. در عملیات کربلای 5 مسئول محور و فرمانده اطلاعات عملیات لشکر ثارالله بود. مدیریت، مسئولیت پذیری، عشق به ولایت، اطاعت و فرمانبرداری، احترام و روحیه مشورت از خصوصیات بارز وی بود.
در انجام فرایض و عمل به مستحبات و قرائت قرآن و دعا کوشا بود. او از کودکی خلوت ها با خدای خود داشت و اعضای خانواده و دوستانش خاطرات فراوان از مناجات های او به یاد دارند. حاصل این نیایش ها و سوز و گداز رسیدن به مرتبه مکاشفات و درجات روحانی است که یاران خاص گاه از آن یاد می کنند.
سرانجام این شهید عارف در عملیات «کربلای 5 »هنگامی که جان یاران را در خطر می بیند آخرین نماز خود را اقامه می کند و با خوابیدن بر روی سیم خاردار راه را برای رزمندگان می گشاید و از این طریق به دیدار معبود می شتابد.
خاطره ای عجیب از زبان هم رزم شهید عالی:
هنگام مطالعه زندگی بزرگان اسلام به افرادی برمیخوردیم که به اذن خدا کرامتها و کارهای خارقالعاده از آنها سر زده استعرفایی چون اسیدبنحضیر، عتاب بن بشیر، علاء بن حضرمی و یارانش و یا آن سه تن که در غاری گرفتار شده بودند و با درخواست و توجه آنها در غار گشوده شد، نمونههایی از این خرقعادتهاست.در قرآن نیز از وحی و الهام به حضرت مریم و مادر موسی علیهمالسّلام سخن رفته است. در مورد زندگی حضرت امام راحل نیز به کرامتها و خرق عادتها اشاره کردهاند.
در زندگی حسین عالی که پیرو صادق ولایت بود نیز بارقههایی از این بصیرت و معرفت مشاهده میشود. بعضی از دوستان خاص او اذعان دارند که او به معرفتی دست یافته بود که میتوانست از ضمیر افراد اطلاع یابد و تسبیح موجودات عالم را که خداوند در قرآن بر آن تصریح کرده است، بشنود.شهید بشارتی تعریف میکرد: «با حسین برای شناسایی رفتیم. وقت نماز شد. اوّل برادر عالی نماز را با صوتی حزین و دلی شکسته خواند. بعد ایشان به نگهبانی ایستاد و من به نماز. من در قنوت از خدا خواستم یقینم را زیاد کند و نمازم را تا به آخر خواندم.
پس از نماز دیدم حسین میخندد. به من گفت:« میخواهی یقینت زیاد بشه؟»
با تعجّب گفتم: «بله، اما تو از کجا فهمیدی؟»خندید و گفت: «چهقدر؟»گفتم: «زیاد.»گفت: «گوشِت رو بذار روی زمین و گوش کن.»من همان کار را کردم. شنیدم که زمین با من حرف میزد و من را نصیحت میکرد و میگفت: «مرتضی! نترس. عالم عبث نیست و کار شما بیهوده نیست من و تو هر دو عبد خداییم، اما در دو لباس و دو شکل. سعی کن با رفتار ناپسندت خدا را ناراضی نکنی و...»
زمین مدام برایم حرف میزد. سپس حسین گفت: «مرتضی! یقینت زیاد شد؟»مرتضی میگفت:« من فکر میکردم انسان میتواند به خدا خیلی نزدیک شود، اما نه تا این حد!!!!!!!!!!!
روحمان با یادش شاد [ پنج شنبه 93/8/8 ] [ 12:3 عصر ] [ SABER ]
[ نظرات () ]
روز شمار دهه اول ماه محرم و کاروان حماسه
روز دوم امام حسین علیهالسلام در روز پنجشنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری به کربلا وارد شد.1 عالم بزرگوار "سید بن طاووس نقل کرده است که: امام علیهالسلام چون به کربلا رسید، پرسید: نام این سرزمین چیست؟ همینکه نام کربلا را شنید فرمود: این مکان جای فرود آمدن ما و محل ریختن خون ما و جایگاه قبور ماست. این خبر را جدم رسول خدا صلی الله علیه و آله به من داده است.2 2. در این روز "حر بن یزید ریاحی" ضمن نامهای "عبیداللّه بن زیاد" را از ورود امام علیهالسلام به کربلا آگاه نمود.3 3. در این روز امام علیهالسلام به اهل کوفه نامهای نوشت و گروهی از بزرگان کوفه ـ که مورد اعتماد حضرت بودند ـ را از حضور خود در کربلا آگاه کرد. حضرت نامه را به "قیس بن مسهّر" دادند تا عازم کوفه شود.4 اما ستمگران پلید این سفیر جوانمرد امام علیهالسلام را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. زمانی که خبر شهادت قیس به امام علیهالسلام رسید، حضرت گریست و اشک بر گونه مبارکش جاری شد و فرمود: "اللّهُمَّ اجْعَلْ لَنا وَلِشِیعَتِنا عِنْدکَ مَنْزِلاً کَریما واجْمَعْ بَینَنا وَبَینَهُمْ فِی مُسْتَقَرٍّ مِنْ رَحْمَتِکَ، اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَییءٍ قَدیرٌ؛ خداوندا! برای ما و شیعیان ما در نزد خود قرارگاهِ والایی قرار ده و ما را با آنان در جایگاهی از رحمت خود جمع کن، که تو بر انجام هر کاری توانایی."
"عمر بن سعد" یک روز پس از ورود امام علیهالسلام به سرزمین کربلا یعنی روز سوّم محرم با چهار هزار سپاهی از اهل کوفه وارد کربلا شد.6 2. امام حسین علیهالسلام قسمتی از زمین کربلا که قبر مطهرش در آن واقع میشد را از اهالی نینوا و غاضریه به شصت هزار درهم خریداری کرد و با آنها شرط کرد که مردم را برای زیارت راهنمایی نموده و زوّار او را تا سه روز میهمان کنند.7 3. در این روز "عمر بن سعد" مردی بنام "کثیر بن عبداللّه" ـ که مرد گستاخی بود ـ را نزد امام علیهالسلام فرستاد تا پیغام او را به حضرت برساند. کثیر بن عبداللّه به عمر بن سعد گفت: اگر بخواهید در همین ملاقات حسین را به قتل برسانم؛ ولی عمر نپذیرفت و گفت: فعلاً چنین قصدی نداریم. هنگامی که وی نزدیک خیام رسید، "ابو ثمامه صیداوی" (همان مردی که ظهر عاشورا نماز را به یاد آورد و حضرت او را دعا کرد) نزد امام حسین علیهالسلام بود. همینکه او را دید رو به امام عرض کرد: این شخص که میآید، بدترین مردم روی زمین است. پس سراسیمه جلو آمد و گفت: شمشیرت را بگذار و نزد امام حسین علیهالسلام برو. گفت: هرگز چنین نمیکنم. ابوثمامه گفت: پس دست من روی شمشیرت باشد تا پیامت را ابلاغ کنی. گفت: هرگز! ابوثمامه گفت: پیغامت را به من بسپار تا برای امام ببرم، تو مرد زشتکاری هستی و من نمیگذارم بر امام وارد شوی. او قبول نکرد، برگشت و ماجرا را برای ابن سعد بازگو کرد. سرانجام عمر بن سعد با فرستادن پیکی دیگر از امام پرسید: برای چه به اینجا آمدهای؟ حضرت در جواب فرمود: "مردم کوفه مرا دعوت کردهاند و پیمان بستهاند، بسوی کوفه میروم و اگر خوش ندارید بازمیگردم... ."8
در روز چهارم محرم، عبیداللّه بن زیاد مردم کوفه را در مسجد جمع کرد و سخنرانی نمود و ضمن آن مردم را برای شرکت در جنگ با امام حسین علیهالسلام تشویق و ترغیب نمود. به دنبال آن 13 هزار نفر در قالب 4 گروه که عبارت بودند از: 1. شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار نفر؛ 2. یزید بن رکاب کلبی با دو هزار نفر؛ 3. حصین بن نمیر با چهار هزار نفر؛ 4. مضایر بن رهینه مازنی با سه هزار نفر؛ به سپاه عمر بن سعد پیوستند.9 بهم پیوستن نیروهای فوق از این روز تا روز عاشورا بوده است.
در این روز عبیداللّه بن زیاد، شخصی بنام "شبث بن ربعی"10 را به همراه یک هزار نفر به طرف کربلا گسیل داد.11 2. عبیداللّه بن زیاد در این روز دستور داد تا شخصی بنام "زجر بن قیس" بر سر راه کربلا بایستد و هر کسی را که قصد یاری امام حسین علیهالسلام داشته و بخواهد به سپاه امام علیهالسلام ملحق شود، به قتل برساند. همراهان این مرد 500 نفر بودند.12 3. در این روز با توجه به تمام محدودیتهایی که برای نپیوستن کسی به سپاه امام حسین علیهالسلام صورت گرفت، مردی به نام "عامر بن ابی سلامه" خود را به امام علیهالسلام رساند و سرانجام در کربلا در روز عاشورا به شهادت رسید.13
در این روز عبیداللّه بن زیاد نامهای برای عمر بن سعد فرستاد که: من از نظر نیروی نظامی اعم از سواره و پیاده تو را تجهیز کردهام. توجه داشته باش که هر روز و هر شب گزارش کار تو را برای من میفرستند. 2. در این روز "حبیب بن مظاهر اسدی" به امام حسین علیهالسلام عرض کرد: یابن رسول اللّه! در این نزدیکی طائفهای از بنی اسد سکونت دارند که اگر اجازه دهی من به نزد آنها بروم و آنها را به سوی شما دعوت نمایم. امام علیهالسلام اجازه دادند و حبیب بن مظاهر شبانگاه بیرون آمد و نزد آنها رفت و به آنان گفت: بهترین ارمغان را برایتان آوردهام، شما را به یاری پسر رسول خدا دعوت میکنم، او یارانی دارد که هر یک از آنها بهتر از هزار مرد جنگی است و هرگز او را تنها نخواهند گذاشت و به دشمن تسلیم نخواهند نمود. عمر بن سعد او را با لشکری انبوه محاصره کرده است، چون شما قوم و عشیره من هستید، شما را به این راه خیر دعوت مینمایم... . در این هنگام مردی از بنیاسد که او را "عبداللّه بن بشیر" مینامیدند برخاست و گفت: من اولین کسی هستم که این دعوت را اجابت میکنم و سپس رجزی حماسی خواند: قَدْ عَلِمَ الْقَومُ اِذ تَواکلوُا وَاَحْجَمَ الْفُرْسانُ تَثاقَلُوا اَنِّی شجاعٌ بَطَلٌ مُقاتِلٌ کَاَنَّنِی لَیثُ عَرِینٍ باسِلٌ "حقیقتا این گروه آگاهند ـ در هنگامی که آماده پیکار شوند و هنگامی که سواران از سنگینی و شدت امر بهراسند، ـ که من [رزمندهای] شجاع، دلاور و جنگاورم، گویا همانند شیر بیشهام." سپس مردان قبیله که تعدادشان به 90 نفر میرسید برخاستند و برای یاری امام حسین علیهالسلام حرکت کردند. در این میان مردی مخفیانه عمر بن سعد را آگاه کرد و او مردی بنام "ازْرَق" را با 400 سوار به سویشان فرستاد. آنان در میان راه با یکدیگر درگیر شدند، در حالی که فاصله چندانی با امام حسین علیهالسلام نداشتند. هنگامی که یاران بنیاسد دانستند تاب مقاومت ندارند، در تاریکی شب پراکنده شدند و به قبیله خود بازگشتند و شبانه از محل خود کوچ کردند که مبادا عمر بن سعد بر آنان بتازد. حبیب بن مظاهر به خدمت امام علیهالسلام آمد و جریان را بازگو کرد. امام علیهالسلام فرمودند: "لاحَوْلَ وَلا قُوَّةَ اِلاّ بِاللّهِ"14
در روز هفتم محرم عبید اللّه بن زیاد ضمن نامهای به عمر بن سعد از وی خواست تا با سپاهیان خود بین امام حسین و یاران، و آب فرات فاصله ایجاد کرده و اجازه نوشیدن آب به آنها ندهد.15 عمر بن سعد نیز بدون فاصله "عمرو بن حجاج" را با 500 سوار در کنار شریعه فرات مستقر کرد و مانع دسترسی امام حسین علیهالسلام و یارانش به آب شدند. 2. در این روز مردی به نام "عبداللّه بن حصین ازدی" ـ که از قبیله "بجیله" بود ـ فریاد برآورد: ای حسین! این آب را دیگر بسان رنگ آسمانی نخواهی دید! به خدا سوگند که قطرهای از آن را نخواهی آشامید، تا از عطش جان دهی! امام علیهالسلام فرمودند: خدایا! او را از تشنگی بکش و هرگز او را مشمول رحمت خود قرار نده. حمید بن مسلم میگوید: به خدا سوگند که پس از این گفتگو به دیدار او رفتم در حالی که بیمار بود، قسم به آن خدایی که جز او پروردگاری نیست، دیدم که عبداللّه بن حصین آنقدر آب میآشامید تا شکمش بالا میآمد و آن را بالا میآورد و باز فریاد میزد: العطش! باز آب میخورد، ولی سیراب نمیشد. چنین بود تا به هلاکت رسید.16
"خوارزمی" در مقتل الحسین و "خیابانی" در وقایع الایام نوشتهاند که در روز هشتم محرم امام حسین علیهالسلام و اصحابش از تشنگی سخت آزرده خاطر شده بودند؛ بنابراین امام علیهالسلام کلنگی برداشت و در پشت خیمهها به فاصله نوزده گام به طرف قبله، زمین را کَند، آبی گوارا بیرون آمد و همه نوشیدند و مشکها را پر کردند، سپس آن آب ناپدید شد و دیگر نشانی از آن دیده نشد. هنگامی که خبر این ماجرا به عبیداللّه بن زیاد رسید، پیکی نزد عمر بن سعد فرستاد که: به من خبر رسیده است که حسین چاه میکَند و آب بدست میآورد. به محض اینکه این نامه به تو رسید، بیش از پیش مراقبت کن که دست آنها به آب نرسد و کار را بر حسین علیهالسلام و یارانش سخت بگیر. عمر بن سعد دستور وی را عمل نمود.17 2. در این روز "یزید بن حصین همدانی" از امام علیهالسلام اجازه گرفت تا با عمر بن سعد گفتگو کند. حضرت اجازه داد و او بدون آنکه سلام کند بر عمر بن سعد وارد شد؛ عمر بن سعد گفت: ای مرد همدانی! چه چیز تو را از سلام کردن به من بازداشته است؟ مگر من مسلمان نیستم؟ گفت: اگر تو خود را مسلمان میپنداری پس چرا بر عترت پیامبر شوریده و تصمیم به کشتن آنها گرفتهای و آب فرات را که حتی حیوانات این وادی از آن مینوشند از آنان مضایقه میکنی؟ عمر بن سعد سر به زیر انداخت و گفت: ای همدانی! من میدانم که آزار دادن به این خاندان حرام است، من در لحظات حسّاسی قرار گرفتهام و نمیدانم باید چه کنم؛ آیا حکومت ری را رها کنم، حکومتی که در اشتیاقش میسوزم؟ و یا دستانم به خون حسین آلوده گردد، در حالی که میدانم کیفر این کار، آتش است؟ ای مرد همدانی! حکومت ری به منزله نور چشمان من است و من در خود نمیبینم که بتوانم از آن گذشت کنم. یزید بن حصین همدانی بازگشت و ماجرا را به عرض امام علیهالسلام رساند و گفت: عمر بن سعد حاضر شده است شما را در برابر حکومت ری به قتل برساند.18 3. امام علیهالسلام مردی از یاران خود بنام "عمرو بن قرظة" را نزد ابن سعد فرستاد و از او خواست تا شب هنگام در فاصله دو سپاه با هم ملاقاتی داشته باشند. شب هنگام امام حسین علیهالسلام با 20 نفر و عمر بن سعد با 20 نفر در محل موعود حاضر شدند. امام حسین علیهالسلام به همراهان خود دستور داد تا برگردند و فقط برادر خود "عباس" و فرزندش "علیاکبر" را نزد خود نگاه داشت. عمر بن سعد نیز فرزندش "حفص" و غلامش را نگه داشت و بقیه را مرخص کرد. در این ملاقات عمر بن سعد هر بار در برابر سؤال امام علیهالسلام که فرمود: آیا میخواهی با من مقاتله کنی؟ عذری آورد. یک بار گفت: میترسم خانهام را خراب کنند! امام علیهالسلام فرمود: من خانهات را میسازم. ابن سعد گفت: میترسم اموال و املاکم را بگیرند! فرمود: من بهتر از آن را به تو خواهم داد، از اموالی که در حجاز دارم. عمر بن سعد گفت: من در کوفه بر جان افراد خانوادهام از خشم ابن زیاد بیمناکم و میترسم آنها را از دم شمشیر بگذراند. حضرت هنگامی که مشاهده کرد عمر بن سعد از تصمیم خود باز نمیگردد، از جای برخاست در حالی که میفرمود: تو را چه میشود؟ خداوند جانت را در بسترت بگیرد و تو را در قیامت نیامرزد. به خدا سوگند! من میدانم که از گندم عراق نخواهی خورد! ابن سعد با تمسخر گفت: جو ما را بس است.19 4. پس از این ماجرا، عمر بن سعد نامهای به عبیداللّه نوشت و ضمن آن پیشنهاد کرد که حسین علیهالسلام را رها کنند؛ چرا که خودش گفته است که یا به حجاز برمیگردم یا به مملکت دیگری میروم. عبیداللّه در حضور یاران خود نامه ابن سعد را خواند، "شمر بن ذی الجوشن" سخت برآشفت و نگذاشت عبیداللّه با پیشنهاد عمر بن سعد موافقت کند.20
در روز نهم محرم (تاسوعای حسینی) شمر بن ذی الجوشن با نامهای که از عبیداللّه داشت از "نُخیله" ـ که لشکرگاه و پادگان کوفه بود ـ با شتاب بیرون آمد و پیش از ظهر روز پنجشنبه نهم محرم وارد کربلا شد و نامه عبیداللّه را برای عمر بن سعد قرائت کرد. ابن سعد به شمر گفت: وای بر تو! خدا خانه ات را خراب کند، چه پیام زشت و ننگینی برای من آوردهای. به خدا قسم! تو عبیداللّه را از قبول آنچه من برای او نوشته بودم بازداشتی و کار را خراب کردی... .21 2. شمر که با قصد جنگ وارد کربلا شده بود، از عبیداللّه بن زیاد امان نامهای برای خواهرزادگان خود و از جمله حضرت عباس علیهالسلام گرفته بود که در این روز امان نامه را بر آن حضرت عرضه کرد و ایشان نپذیرفت. شمر نزدیک خیام امام حسین علیهالسلام آمد و عباس، عبداللّه، جعفر و عثمان (فرزندان امام علی علیهالسلام که مادرشان امالبنین علیهاالسلام بود) را طلبید. آنها بیرون آمدند، شمر گفت: از عبیداللّه برایتان امان گرفتهام. آنها همگی گفتند: خدا تو را و امان تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم و پسر دختر پیامبر امان نداشته باشد؟!22 3. در این روز اعلان جنگ شد که حضرت عباس علیهالسلام امام علیهالسلام را باخبر کرد. امام حسین علیهالسلام فرمود: ای عباس! جانم فدای تو باد، بر اسب خود سوار شو و از آنان بپرس که چه قصدی دارند؟ حضرت عباس علیهالسلام رفت و خبر آورد که اینان میگویند: یا حکم امیر را بپذیرید یا آماده جنگ شوید. امام حسین علیهالسلام به عباس فرمودند: اگر میتوانی آنها را متقاعد کن که جنگ را تا فردا به تأخیر بیندازند و امشب را مهلت دهند تا ما با خدای خود راز و نیاز کنیم و به درگاهش نماز بگذاریم. خدای متعال میداند که من بخاطر او نماز و تلاوت قرآن را دوست دارم.23 حضرت عباس علیهالسلام نزد سپاهیان دشمن بازگشت و از آنان مهلت خواست. عمر بن سعد در موافقت با این درخواست تردید داشت، سرانجام از لشکریان خود پرسید که چه باید کرد؟ "عمرو بن حجاج" گفت: سبحان اللّه! اگر اهل دیلم و کفار از تو چنین تقاضایی میکردند سزاوار بود که با آنها موافقت کنی. عاقبت فرستاده عمر بن سعد نزد عباس علیهالسلام آمد و گفت: ما به شما تا فردا مهلت میدهیم، اگر تسلیم شدید شما را به عبیداللّه میسپاریم وگرنه دست از شما برنخواهیم داشت.24
[ یکشنبه 93/8/4 ] [ 11:6 صبح ] [ SABER ]
[ نظرات () ]
|
||
[قالب وبلاگ : تمزها] [Weblog Themes By : themzha.com] |